سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر مستحبات واجبات را زیان رساند بنده را به خدا نزدیک نگرداند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
اثبات وجود خداوند ، آیا جهان خالق دارد یا ازلی است ؟ ، دانشمندان و خدا ، فیزیک دانان و خداباوری ، فیزیکدانان غربی و اعتقاد به دین ، بشارت آمدن حضرت محمد و عیسی مسیح و مهدی ، قرآن از نگاه دانشمندان غربی ، اعجاز قران درباره مرکز دروغ گویی ! ، محاسبه سرعت نور در قرآن ، معاد از لحاظ علمی ، معجزه زمین شناسی قران ( پست ترین نقطه زمی ، معجزه قرآن - اتساع زمانی ، معجزه قرآن - پیدایش هستی ، معجزه قرآن - تجزیهء اتم ، معجزه قرآن جدایی قاره ها ، معجزه قرآن - ستونهای نامرئی آسمان ، معجزه قرآن گسترش کائنات ، معجزه قرآن - نطفه گذاری در درختان بواسطهء باد ، معجزه قرآن به وجود مدارهای خورشید و ماه ، معجزه قرآن تشکیل شدن جو زمین و زمین از هفت لا& ، معجزه قرآن در مورد تاریکی اعماق دریا ، معجزه قرآن در مورد مورچه ، معجزه قرآن درباره پرده های جنینی ، معجزه قرآن درباره وحدت هستی ، معجزه قرآن ربُّ المشارق والمغارب ، معجزه قرآن فروپاشی ستارگان ، معجزه قرآن وجود برزخ در میان دریاها ، معجزه قران - اسپرم های زنده در منی انسان ، معجزه قران - دوگانگی یا دو قطبی بودن همه چ ، معجزه قران در تحریم شرابخواری ، معجزه قران- کمبود اکسیژن در طبقات فوقانی جو ، نظم راز بزرگ هستی دکتر محسن فرشاد ، هاوکینگ و اعتراف به وجود خدا ، هر چیزى خداوند را تسبیح مى گوید ! ، اهرام مصر و معجزه قرآن ! ، با علم هم، میتوانیم به خدا ایمان بیاوریم! ، قرآن و کاهش اضطراب ، قران و نظریه تکامل ، قسم به آسمان دارای راهها ! ، آفرینش جهان ، اثبات وجود خدا نوشته جان کلوور ، آیا پروتئین بصورت تصادفی به وجود آمده است ؟ ، آیا جهان از عدم به وجود آمده است ؟ ، بهترین زمان برای شیردهی طبیعی و قرآن ! ، پاسخ به ادعاهای بی اساس استیون هاوکینگ ، پایه های شریعت اسلامی ، جنین انسان و قرآن ، جهان علم به سوى خدا باز می گردد ! ، چرا خداوند خالقی ندارد ؟ ، چهار دلیل عمده برای اثبات وجود خدا ، خدا کجاست ؟ ، اثبات وجود خداوند با برهان ، احتمال تصادفی به وجود آمدن حیات در دنیا ، ادعای هاوکینگ مبنی بر جامعیت فیز&# ، استیون هاپکینز ، اشاره قرآن به وجود کروموزوم XY ، اعجاز تشریعی در قرآن ، اعجاز قرآن به تشکیل کائنات از یک توده گازی شکل ، اعجاز قرآن در مورد زنبور عسل ، اعجاز قران در مورد حرکت خورشید ، قرآن از دیدگاه دانشمندان ایتالیائى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان اسکاتلندى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان انگلیسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان روسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان آمریکایی ، قرآن از دیدگاه دانشمندان فرانسوى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان هلندی ، رفع یک شبهه - فرو رفتن خورشید در چشمه ! ، زمین سیاره ای ویژه ! ، ستاره های سیاه ، شب و قرآن ! ، طراحی بی نهایت هوشمند ، طرح عظیم استیون هاوکینگ ، عاقبت خورشید و قرآن ! ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :4
کل بازدید :114951
تعداد کل یاداشته ها : 93
103/2/5
6:27 ص

نتیجه  ‎گیری 

 

 حاصل آن که وجود جهان و نظام حیرت انگیز حاکم بر آن دلیل بر وجود

  

آفریدگاری دانا و توانااست و فاصله گرفتن دانشمندان علوم تجربی از دین

  

در مغرب زمین به خاطر تنافی داده های علوم تجربی با انحرافات و خرافاتی

  

 است که به مرور وارد کتاب مقدس و دین مسیحیت شد.وجود شرور عالم

 

با وجود خدای خیرخواه و قادر، منافات ندارد و این شبهات نمی  تواند دلیل 

 

  بر بی  ‎اعتقادی به خدا باشد. 

 

فهرست منابع

1) ایان باربور؛ علم و دین، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1385ش، چ پنجم.

2) جان هیک؛ فلسفه دین، ترجمه: بهزاد سالکی، تهران، انتشارات بین المللی الهدی، 1381ش، چ سوم.

3) جان. اف. هات؛ علم و دین از تعارض تا گفتگو، ترجمه: بتول نجفی، قم، کتاب طه، 1382ش، چ اول.

4) جوادی آملی ، عبدالله؛ تبیین براهین اثبات خدا، قم، مرکز نشر اسراء، 1384ش، چ چهارم.

5) جوادی آملی، عبدالله؛ شریعت در آیینه معرفت، قم، مرکز نشر اسراء، 1384ش، چ چهارم.

6) سبحانی، جعفر؛ الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1423ق، چ پنجم.

7) سبحانی، جعفر؛ مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم، موسسه امام صادق(ع)، 1375ش، چ اول.

8) شاکرین، حمیدرضا؛ براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1385ش، چ اول.

9) عبداللهی، محمد علی؛ مقاله: هجرت از الحاد به خداباوری، مجله نقد و نظر، سال نهم، شماره  3 و 4، پاییز و زمستان 1383ش.

10) علامه مجلسی؛ بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق، بی?چا. 

11) کریسی موریسن؛ راز آفرینش، ترجمه: محمد سعیدی، تهران، کانون انتشارات محمدی، 1365ش، چ هفتم.

12) کریمی، مصطفی؛ قرآن و قلمرو شناسی دین، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1382ش، چ اول.

13)  گلشنی، مهدی؛ از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377ش، چ اول.

14)  گلشنی، مهدی؛ مقاله: فیزیکدانان غربی و مسأله خدا باوری، فصلنامه قبسات، بهار 1376.

15)  ویلیام.پ.آلستون؛ درباره دین، تهران، انتشارات هرمس، 1383ش، چ اول.


  

شرور جهان مسأله ‎ای علیه وجود خدا نیست

وجود شرور در جهان بهانه  ‎ای در دست بدبینان نسبت به آفریدگار و صفات والای او شده است. برخی به دلیل ناتوانی از حل مسأله  ‎ی شرور به دو گانه  ‎پرستی گرایش یافته  ‎اند.[19]  برخی نیز به همین جهت به جانب یکی از نظریه  ‎های متعدد طبیعت  ‎گرایانه در باب دین، متمایل شده  ‎اند.[20] 

 در پاسخ به کسانی که اذعان به شرور در جهان آفرینش را با اعتقاد به خدای قادر و خیرخواه ناسازگار میدانند، باید گفت که مسأله شرور ارتباطی با براهین اثبات خداوند از جمله برهان نظم ندارد؛ زیرا این برهان، وجود آفریدگار برای عالم را اثبات می کند، خواه آن آفریدگار خیرخواه باشد یا بدخواه. مسألهی شرور فقط با صفات آفریدگار مرتبط میشود و با اثبات اصل وجود آفریدگار ربطی ندارد.[21]

از این گذشته، شرور عالم یا شروری هستند که در طبیعت رخ میدهند؛ مانند: سیل، زلزله و طوفان؛ یا شروری هستند که حاصل بدکاری انسانها هستند؛ مانند: ظلم، تجاوز و کشتار بیگناهان.

درباره خیر و شر طبیعت باید فکر جامع داشت و مجموعه پیوسته را یکباره و از دیده عقل و خرد مطالعه کرد نه با نگرشی جزئی و دیده عاطفی.چه بسا داوریهای تفکیکی و عاطفی، عادلانهترین و اخلاقیترین کارها را بد تلقی کند. بر این اساس برخی حوادث ویرانگر طبیعت از دیدگاه جزءنگر، شر و ناگوار است؛ ولی مطالعهی مجموعهی حوادث طبیعت چه بسا کاشف از این نکته باشد که این شر و ناگواری، معلول یک رشته خیرهای بیشمار قبلی بوده و یا سرچشمه پدید آمدن خیرهای فراوانی است که زندگی انسانهای بیشماری را تأمین میکند؛ این شر قلیل در برابر آن خیر کثیر، شر محسوب نمیشود.[22]

 ممکن است گفته شود: اگر خدا خیر خواه است چرا جهان را عاری از شرور نیافرید؟ پاسخ آن است که جهان ماده آمیخته با استعداد و حرکت و شدنها است و فرض جهان مادی بدون این ویژگیها ،فرضی محال و خواستن چنین جهانی بسان خواستن مثلثی است که فاقد سه زاویه باشد؛ زیرا فرض جهانی که در آن مرض، مرگ و میر، جدال و دشمنی نباشد، فرض جهانی مجرد از ماده است که خداوند آن را در مرتبهی خود آفریده است و ما در آن بحثی نداریم.بحث ما مربوط به عالم ماده است که در آن، توان و شدن، آن هم به صورت پیوسته، جزء جدا نشدنی آن است که حذف آن، ملازم با حذف خود جهان مادی است.[23]

قسمتی از شرور، ناشی از کارهای نابجای انسان است که با قدرت و اختیار او انجام میپذیرد. از آنجا که بسیاری از کمالات والای انسانی به واسطهی وجود قدرت و اختیار در انسان، تحقق پیدا میکند، از دیدگاه عقلی صحیح نیست خداوند به خاطر وجود شر قلیل، این خیر کثیر را رها و اختیار را از بشر سلب کند.

ممکن است اشکال شود چرا خدا اختیار بشر را کنترل شده نیافرید؟ یا بشر را جوری نیافرید که از سوء اختیار دیگران صدمه نبیند؟ پاسخ آن است که چنین تصویری از آزادی، به معنای نفی و انکار آن است؛ زیرا اختیار به معنای توان گزینش یکی از دو سوی خیر و شر است؛ اگر انسان فقط قادر بر انتخاب خیر باشد، دیگر آزادی ندارد. پیشنهاد این که آفرینش انسان چنان باشد که هنگام قصد شر، موفق به انجام آن نشود نیز غیر منطقی است؛ زیرا لازمه آن یا این است که زندگی انسان معجزهآسا باشد[24] که این خود، نفی جهان طبیعت است و یا این است که در انسان مهاجم چنین اراده ای رخ ندهد، زیرا وقتی بداند تیر او به سنگ اصابت میکند نه به انسان، هرگز در او چنین انگیزهای ایجاد نمیشود و این در حقیقت، نفی آزادی بشر است.[25]البته در برابر این واقعیت، عدل الهی ایجاب میکند که گرفتاری بیگناهان را از طریق پاداشهای اخروی یا تخفیف در احکام، جبران سازد که این بحث در کتب کلام اسلامی به تفصیل بررسی شده است.[26]

نویسنده بر پاسخ الهیون از مسأله شرور به اینکه شرور عدمی هستند اشکال میکند که این گفته با آن چه در کتب آسمانی آمده در تنافی است؛ زیرا در کتب آسمانی شرور واقعی دانسته شده است.

قبل از هر چیز تذکر این نکته بجاست که ریشه طرح مساله «عدمی بودن شر» از سوی فیلسوفان، برای مقابله با اندیشه ثنویه بوده است که قایل به وجود استقلالی خیر و شر بودهاند.افلاطون و دیگر فیلسوفان همفکر او پدیده شر را فاقد یک وجود استقلالی دانستند.در فلسفه اسلامی اندیشه عدمی بودن شر دنبال شد و دامنه آن به مساله عدالت الهی و بررسی رابطه شرور با عدل الهی کشیده شد. از نگاه متفکران اسلامی هر چه بر آن شر اطلاق میشود یا مانند: نادانی، نابینایی، مرگ و ... است که در حقیقت همان نیستیهای ناظر به هستیها است (مثلا «نابینایی» که همان «نبود بینایی» در شخصی است که قابلیت دارا بودن بینایی را دارد) و یا مانند حیوان درنده و زلزله و ... است که دارای دو جهت میباشند؛ یک جهت، اصل وجود آنهاست که با در نظر گرفتن جایگاه و نقش هر یک در جهان آفرینش، شر نیستند و جهت دیگر، تنافی آنها با منافع دیگران است که در این صورت، تضاد میان دو امر وجودی است که یکی مانع از تحقق یافتن دیگری است (مثلا زلزله مانع از ادامهیابی حیات انسان و به عبارت دیگر مستلزم «نیست شدن» منافع او است). نتیجه اینکه، اگر گفته میشود شرور اموری عدمی هستند به این معنا نیست که واقعیتی به نام کوری، مرگ، حیوان درنده، زلزله و ... وجود ندارد بلکه سخن در تفسیر حقیقت آنها و منشا اصلی آثار کوری، مرگ و ... است. همانطور که بیان شد شرور در حقیقت، جنبههای عدمی در واقعیاتی هستند که یا برخی از جنبه های وجودی را ندارند و یا مانع از تحقق جنبههای وجودی دیگران شدهاند.[27].

[19] . مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص111-110.

[20] . جان هیک؛ فلسفه دین، ص97.

[21] . مدخل مسائل جدید علم کلام، ص 129-128 و تبیین براهین اثبات خدا ص 254-253 و براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ص 304.

[22] . فلسفه دین (جان هیک)،  ص130- 129.

[23] . فلسفه دین (جان هیک)، ص114- 111 و مدخل مسائل جدید علم کلام، ص131- 130.

[24] . زیرا حقیقت اعجاز، خرق قوانین طبیعت است

[25] . فلسفه دین (جان هیک)، ص104-99 و مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص139-136.

[26] . فلسفه دین (جان هیک)، ص104-103 و مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص124-123.

[27] . مدخل مسائل جدید در علم کلام، ص143- 142 (با دخل و تصرف).

 

 

??



  

بررسی تعارض علم و دین

با ظهور اسلام منافع بسیاری از کسانی که به تحریف و تفسیر کتب آسمانی مطابق امیال خود، دست می  ‎زدند، به خطر افتاد، از این  ‎رو تحریف  ‎ها را گسترش دادند. دامنه  ‎ی تحریفات چنان وسیع است که گزارش  ‎های کتب مقدس از حوادث طبیعی و تاریخی، متأثر از دانش  ‎ها و آگاهی  ‎های ناقص بشر آن دوران می  ‎باشد. تناقض آشکار گزارهای دینی با تجربیات و مشاهدات بعدی بشر تا مقطعی از تاریخ مانع از رشد علوم تجربی و طبیعی و پس از آن موجب انکار ارزش علمی گزاره  ‎های طبیعی و تاریخی متون دینی گردید.رشد علوم حسی و پیشرفت تجربه ها          و فرضیه های علمی در قرون اخیر و مغایرت ره آورد این علوم با تحریفات یا تفسیرهای خرافی ارباب کلیسا منجر به قبولی جدایی دین از علم گردید.[8] 

کشیشان قلمرو علم و دین را بیگانه از هم دانسته و به جدایی دین از علم رضایت دادند، لکن علوم حسی و فرضیههای علمی بیرحمانه به داوری درباره دین پرداخته و به پنداری و خرافی بودن یا ذهنی بودن دین حکم کردند.[9]

اگر روزگاری دینداران از پی اصرار بر تحریفات و تفسیرهای خرافی خود، صاحب نظران علمی را در آتش میسوزاندند، اکنون علم است که انتقام گذشتهی خود را از دین باز میگیرد. صاحبان علوم تجربی، حملات خود را از آنجا آغاز کردند که هر چه به چشم نیاید و یا از طریق حس اثباتپذیر یا ابطالپذیر نباشد، ذهنی و بی معناست و به این ترتیب به پوچ بودن گزاره?های دینی فتوا دادند.[10]

آن چه درباره مسیحیت و کتب مقدس گفته شد در مورد اسلام و قرآن راه ندارد؛ زیرا قرآن بر خلاف کتب مقدس، حتی به اعتراف برخی اندیشمندان غیر مسلمان که به مقایسه اسلام و مسیحیت پرداختهاند، هیچ نصی در آن نیست که با یافتههای قطعی علوم در تعارض غیر قابل رفع باشد.[11] به ویژه آن که قرآن دارای جامعیت در محتواست. از طرفی به بهرهگیری از عقل و فرا?گیری علم ترغیب می?کند و برای اهل علم ارزش فراوان قائل است[12] و از سویی به کاوش در طبیعت تشویق میکند.[13] علاوه بر آن که در نصوص اسلامی به کسب علم سفارش شده است.[14] در جهان بینی اسلامی علم و دین یک مبنای متافیزیکی واحد دارند و هدف هر دو این است که آثار و صفات خداوندی را بر بشر بر ملا کنند. در این جا میتوان فعالیت علمی را بخشی از فعالیت دینی به حساب آورد که روش و زبان خاص خودش را دارد.[15] البته در میان اندیشمندان غیر مسلمان در کنار نظریه تعارض علم و دین نظریههای دیگری هم مطرح است.[16] به ویژه در دهههای اخیر استقبال قابل توجهی از دین پژوهی از سوی مراکز علمی غیر اسلامی صورت گرفته است[17] که میتوان آن را نشانهی آغاز آشتی بین علم و دین در جهان غرب دانست. پروفسور آنتونی فلو که میتوان او را از بزرگترین دینستیزان عالم به حساب آورد پس از نیم قرن دینستیزی در سال 2004 میلادی وجود خدا را پذیرفت.[18]

 


 

[8] . شریعت در آیینه معرفت، ص 173-166.

[9] . همان، ص 168.

[10] . همان.

[11] . قرآن و قلمرو شناسی دین، ص 147.

[12] . زمر: آیه 19.

[13] . یونس: آیه 101 و غاشیه: آیه 20-17.

[14] . زمر: آیه 18 و بحار الانوار، ج1، ص180.

[15] . از علم سکولار تا علم دینی، ص98-96.

[16] . علم و دین از تعارص تا گفتگو، ص 84-64.

[17].  فصلنامه قبسات، بهار 1376، ص22-2.

[18] . مجله نقد و نظر، شماره 35- 36، ص279.


  

با سپاس فراوان از نویسنده مقاله:

 آقای علی صفر تیموری کیا

  

چکیده

این نوشته نقدی است بر نوشتاری با عنوان «اثبات نبودن خدا». نویسنده آن تلاش کرده تا عدم اعتقاد به خدا را توجیه کند.در نوشتار حاضر و در ادامه نقد نوشته مذکور، شبهاتی را که نویسنده به آن تمسک جسته است را با توجه به سخن دانشمندان علوم عقلی و علوم تجربی مورد بررسی قرار می‎دهیم. 

مقدمه

در بخش اول از مقاله خود تحت عنوان «بررسی ادله جامعه شناختی و روان شناختی دین» به نقادی بخشی از ادله و ادعاهای نویسنده مورد نظر پرداختیم. در این بخش بحث خود را در سه محور ذیل پی می‎گیرم:

1. جهان بدون آفریدگار دانا و توانا قابل تبیین نیست؛

2.  بررسی تعارض علم و دین؛

3.  شرور عالم مسأله‎ای علیه وجود خدا نیست.

تبیین جهان بدون آفریدگاری دانا و توانا ممکن نیست

این ادعای نویسنده که دستاوردهای علمی، اعتقاد به خدا را به چالش کشیده و اینکه طبیعت را میتوان بدون توسل به خدا مورد بررسی قرار داد حتی از نظر بسیاری از دانشمندان علوم تجربی نیز مردود است. "جان کلولند" دانشمند شیمی‎دان و فیزیک‎دان دربار? این که جهان آغازی داشته و نمی‎تواند ازلی باشد می‎گوید: «در شیمی این مطلب به دست آمده که ماده روزی نابود می‎شود، بنابراین ناچار باید آغازی داشته باشد، چون ماده خود و قوانین حاکم بر خود را نمی‎تواند بیافریند. عمل آفرینش ناچار باید به وسیله‎ی عاملی غیر مادی صورت گرفته باشد.»[1]  

"فرانک آلن"[2]  درباره احتمالات قابل طرح در تبیین جهان می‎گوید: «چهار فرض درباره جهان قابل تصور است:

 فرض اول: جهان ساخته شده از مفاهیم ذهنی باشد؛ فرض دوم: جهان ماده و انرژی به خودی خود از عدم برخاسته باشد؛ فرض سوم: جهان ازلی بوده باشد؛ فرض چهارم: جهان دارای آفریدگار مشخصی باشد. فرض اول و دوم بسیار نامعقول و غیر قابل اعتناء هستند. فرض سوم هم امکان‎پذیر نیست، زیرا قانون ترمودینامیک ثابت کرده است که جهان رو به وضعی روان است که همه‎ی اجسام به درجه حرارت پست مشابهی می‎رسند و دیگر انرژی قابل استفاده‎ای وجود نخواهد داشت؛ و اگر جهان ازلی بود باید خیلی پیش از این به این وضعیت میرسید؛ ‎بنابراین جهان نمی‎تواند جز آفریده باشد.»[3]  

 نه تنها جهان با این ‎عظمت، بلکه حتی گوشه‎ای از پدیده‎های بی‎شمار جهان، از جمله پدیده حیات ‎را نمی‎توان بدون فرض وجود آفریدگاری ذی‎شعور و برتر از عالم ماده ‎تبیین کرد. این که جهان دلیلی بر وجود آفریدگار است، مورد اذعان بسیاری از دانشمندان علوم تجربی است.[4] 

 "فرانک آلن" ‎می‎گوید:«اگر در آغاز حیات نقشه‎ای در کار نبود، موجودات زنده ناچار باید بر اساس تصادف پیدا شده باشند. از طرفی جزء اصلی یاخته‎های زنده را پروتئین‎ها تشکیل می‎دهند که از پنج عنصر کربن، ئیدروژن، نیتروژن، اکسیژن و گوگرد تشکیل شده‎اند. احتمال کنار هم قرار گرفتن آن پنج عنصر به طور تصادفی برای تشکیل مولکول‎های پروتئین و مقدار ماده‎ای که باید پیوسته در حال مخلوط شدن باشد، و مدت زمانی که برای صورت گرفتن این ترکیب لازم است همگی قابل محاسبه‎اند. یک ریاضی‎دان سوئیسی به نام «شارل اوژن گوی» این حساب را انجام داده و حد احتمال را 1 نسبت به 10160  یافته است؛ یعنی در هر 10160 ترکیبی که ممکن است صورت گیرد تنها یک بار احتمال آن هست که ترکیبی مانند پروتئین از آن مخلوط بی‎ترتیب حاصل شود. مقدار مواد لازم برای این کار میلیون‎ها بار بیش از مواد تشکیل دهنده جهان است. زمان لازم برای تشکیل پروتئین به صورت تصادفی تقریباً بینهایت بیلیون سال است؛ یعنی 10243. علاوه بر آن‎ پروتئین‎ها از مواد زنجیری موسوم به اسیدهای آمینه تشکیل شده‎اند. ‎اگر زنجیر ترکیبی اتم‎های این مواد ‎به صورت غلطی به یکدیگر پیوسته شوند به جای آن که مایه حیات باشند، زهر کشنده خواهند بود.پروفسور ج.ب.لیتر انگلیسی حساب کرده که زنجیر یک پروتئین ساده ممکن است بر 1048 شکل مختلف تشکیل شود. غیر ممکن است که این همه احتمال به تصادف جمع شوند تا مولکولی از پروتئین ساخته شود. تازه پروتئین ماده بی‎جانی است که اگر گوهر اسرار‎ آمیز زندگی به آن در آمیزد، زنده می‎شود. تنها عقل بی‎پایان، یعنی خداوند است که می‎دانسته که چنین مولکولی قابل پذیرفتن حیات است و توانسته است آن را بیافریند و به آن زندگی ببخشد».[5] 

 در پاسخ به این ‎گفته نویسنده: «جهانی که در خود نظم دارد به هیچ خدا یا ناظمی نیاز ندارد»، باید گفت، که مراد از نظم مورد نظر خداپرستان در اثبات آفریدگار دانا و توانا، نظم هدفمند است؛ یعنی هر پدیده‎ای آن چنان با پدیده‎های مرتبط با خود انسجام و هماهنگی دارد که هدف خاصی را دنبال می‎کند.[6]  مثلاً بدن یک زن با چنان تجهیزاتی آفریده شده است که به محض زایمان سینه‎اش پر از شیر می‎شود و نوزاد او از چنان اعضایی برخوردار شده که بتواند به راحتی از این شیر مادر که غذای مناسب اوست بهره‎مند شود. این که هر کدام از این پدیده‎ها علل مادی دارند قابل انکار نیست، لکن سخن این جاست که پدیده اول چنان آفریده شده است که در خدمت پدیده دوم بوده و ادامه‎ی حیات آن را تأمین می‎کند؛ این همان چیزی است که هیچ عاقل بی‎غرضی نمی‎پذیرد که بدون وجود ناظمی دانا و توانا تحقق پیدا کرده و اثر و خاصیت ماده بی‎شعور یا حاصل تصادف باشد. اگر ‎تصادفی باشد نمی‎تواند در این همه مورد که قابل شمارش نیست، ‎‎پدید آید.[7]