از دانشمندان پیروی کنید که آنان چراغ های دنیا و آخرت اند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
اثبات وجود خداوند ، آیا جهان خالق دارد یا ازلی است ؟ ، دانشمندان و خدا ، فیزیک دانان و خداباوری ، فیزیکدانان غربی و اعتقاد به دین ، بشارت آمدن حضرت محمد و عیسی مسیح و مهدی ، قرآن از نگاه دانشمندان غربی ، اعجاز قران درباره مرکز دروغ گویی ! ، محاسبه سرعت نور در قرآن ، معاد از لحاظ علمی ، معجزه زمین شناسی قران ( پست ترین نقطه زمی ، معجزه قرآن - اتساع زمانی ، معجزه قرآن - پیدایش هستی ، معجزه قرآن - تجزیهء اتم ، معجزه قرآن جدایی قاره ها ، معجزه قرآن - ستونهای نامرئی آسمان ، معجزه قرآن گسترش کائنات ، معجزه قرآن - نطفه گذاری در درختان بواسطهء باد ، معجزه قرآن به وجود مدارهای خورشید و ماه ، معجزه قرآن تشکیل شدن جو زمین و زمین از هفت لا& ، معجزه قرآن در مورد تاریکی اعماق دریا ، معجزه قرآن در مورد مورچه ، معجزه قرآن درباره پرده های جنینی ، معجزه قرآن درباره وحدت هستی ، معجزه قرآن ربُّ المشارق والمغارب ، معجزه قرآن فروپاشی ستارگان ، معجزه قرآن وجود برزخ در میان دریاها ، معجزه قران - اسپرم های زنده در منی انسان ، معجزه قران - دوگانگی یا دو قطبی بودن همه چ ، معجزه قران در تحریم شرابخواری ، معجزه قران- کمبود اکسیژن در طبقات فوقانی جو ، نظم راز بزرگ هستی دکتر محسن فرشاد ، هاوکینگ و اعتراف به وجود خدا ، هر چیزى خداوند را تسبیح مى گوید ! ، اهرام مصر و معجزه قرآن ! ، با علم هم، میتوانیم به خدا ایمان بیاوریم! ، قرآن و کاهش اضطراب ، قران و نظریه تکامل ، قسم به آسمان دارای راهها ! ، آفرینش جهان ، اثبات وجود خدا نوشته جان کلوور ، آیا پروتئین بصورت تصادفی به وجود آمده است ؟ ، آیا جهان از عدم به وجود آمده است ؟ ، بهترین زمان برای شیردهی طبیعی و قرآن ! ، پاسخ به ادعاهای بی اساس استیون هاوکینگ ، پایه های شریعت اسلامی ، جنین انسان و قرآن ، جهان علم به سوى خدا باز می گردد ! ، چرا خداوند خالقی ندارد ؟ ، چهار دلیل عمده برای اثبات وجود خدا ، خدا کجاست ؟ ، اثبات وجود خداوند با برهان ، احتمال تصادفی به وجود آمدن حیات در دنیا ، ادعای هاوکینگ مبنی بر جامعیت فیز&# ، استیون هاپکینز ، اشاره قرآن به وجود کروموزوم XY ، اعجاز تشریعی در قرآن ، اعجاز قرآن به تشکیل کائنات از یک توده گازی شکل ، اعجاز قرآن در مورد زنبور عسل ، اعجاز قران در مورد حرکت خورشید ، قرآن از دیدگاه دانشمندان ایتالیائى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان اسکاتلندى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان انگلیسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان روسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان آمریکایی ، قرآن از دیدگاه دانشمندان فرانسوى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان هلندی ، رفع یک شبهه - فرو رفتن خورشید در چشمه ! ، زمین سیاره ای ویژه ! ، ستاره های سیاه ، شب و قرآن ! ، طراحی بی نهایت هوشمند ، طرح عظیم استیون هاوکینگ ، عاقبت خورشید و قرآن ! ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :1
کل بازدید :117459
تعداد کل یاداشته ها : 93
03/12/2
2:44 ص

آیا پروتئین بصورت تصادفی به وجود آمده است ؟

پروتئینها، نقش مهمی را در زندگی ما ایفا می کنند. برای مثال  : هموگلوبین، انتقال دهنده اکسیژن در درون بدن و انسلین، کنترل کننده مقدار شکر جذب شده از خون و آمیلاز، هیدرولیز کننده نشاسته به مالتوز می باشد  .

 بیست نوع آمینو اسید پایه انواع پروتئین ها را تشکیل می دهند

پروتئینها، زنجیره‌های خطی یا پلیمرهایی هستند که از ترکیب اسیدهای آمینه حاصل می‌شوند. اسید آمینه‌ها ، حروف الفبایی پروتئینها را تشکیل می‌دهند (20 حرف- 20 نوع اسید آمینه) و چون امکانات بالقوه نامحدودی در طرز توالی و طول زنجیره اسید آمینه‌ها در تولید پروتئینها وجود دارد، از اینرو انواع بی‌شماری از پروتئینها نیز می‌توانند وجود داشته باشند  . 

پروتئینها از تعداد زیادی اسید آمینه ساخته شده‌اند. این اسیدهای آمینه توسط پیوندهای پپتیدی به یکدیگر اتصال یافته و زنجیر طویلی را ایجاد می‌کنند  . با توجه به اینکه در جانداران انواع و اقسام پروتئینهای مختلف وجود دارد تعجب آور نیست که در سنتز زنجیره‌های پلی پپتیدی تنها 20 نوع اسید آمینه مختلف شرکت می‌کند  . ولی باید توجه داشت اگر یک زنجیره پلی پپتیدی را که دارای 50 اسید آمینه است در نظر بگیریم تنها با تغییر ترتیب قرار گرفتن این اسیدهای آمینه می‌توان سنتز   2050 زنجیر پلی پپتیدی را پیش بینی نمود.

 هرگاه چهار اسید آمینه با تمام حالات ممکن بهم بپیوندند، 24 مولکول متفاوت تشکیل می‌شود. و اگر 17اسید آمینه متفاوت به همین طریق پیوند یابند، فقط عده مولکولهای مرکب از 17مونومر متفاوت که در نوع خود بی‌نظیرند به 356 تریلیون می‌رسد. بدیهی است که اگر از هر اسید آمینه بیشتر از یک مولکول به کار رفته باشد، عده حالات ممکن بسیار بیشتر خواهد شد. اما سلول زنده، از پروتئین‌های بسیار متفاوتی که از یک مجموعه اسید آمینه ممکن است ساخته شود فقط تعداد نسبتا کم و گزینش یافته‌ای را که نیاز دارد‌، می‌سازد.

هموگلوبین انسان که یک پروتئین کروی با وزن مولکولی 68000 است باید چهار زنجیر اسید آمینه بطور مناسبی تجمع یافته باشد تا هموگلوبین فعالی تشکیل شود. اگر در هموگلوبین  یک اسید آمینه نادرست در موضع معین قرار گیرد، نمی تواند اکسیژن را در گردش خون منتقل کند. فقط تغییر یک اسید آمینه خاص از 146 اسید آمینه موجود در یک تک زنجیر هموگلوبین سبب بیماری کم خونی می شود.

پروتئین‌های بدن پی در پی تجدید می‌شوند و این عمل با سنتز مجدد اسید آمینه موجود در بدن صورت می‌گیرد. بررسی عمر متوسط اسید‌های آمینه‌ای که اجزای ساختمانی پروتئین‌ها هستند یا به گفته دیگر ، زمانی که طول می‌کشد تا بدن پروتئینی را در یک بافت تعویض کند، با استفاده از اسیدهای آمینه‌ای که ایزوتوپ رادیواکتیو دارند امکان پذیر شده است. برای فرآیندی که باید بسیار پیچیده باشد، تعویض بسیار سریع است. فقط چند دقیقه پس از آنکه اسیدهای آمینه رادیواکتیو در بدن حیوانات تزریق شود، پروتئین رادیواکتیو را می‌توان یافت.

هر موجود زنده انواع پروتئینهای خاص خود را دارد تعداد حالتهای ممکن قرار گرفتن اسید آمینه ها در یک پروتئین به میلیارد میلیارد حالت می‌رسد ، با وجود این ، پروتئین‌های خاص یک موجود زنده معین در حدود چند دقیقه سنتز می‌شود.  DNA موجود در سلول ، حامل کد سنتز پروتئین است. یعنی ترتیبی که بازها در مولکول DNA دارند اطلاعات مورد استفاده برای سنتز پروتئین‌ها را فراهم می‌سازد

ساخت موتوری با بازده 100 درصد با استفاده از پروتئین توسط آفریدگار

به نظر شما آیا تا کنون ماشینی ساخته شده است که بازده آن 100%  باشد؟ خیر بشر تا کنون نتوانسته است چنین ماشینی را بسازد و حتی کارآمد ترین ماشین هایی که به دست بشر ساخته شده است حداقل مقداری از انرژی را به صورت حرارت یا ... حدر می دهند. اما جالب است بدانید که خداوند قادر و عالم ، ماشینی را کاملاً هنرمندانه آفریده است که باز دهی آن نزدیک به 100% است (99.9999%) .  

این ماشین حیرت آور چیزی نیست جز باکتری تاژک !  حرکت در اکثر گونه های باکتری توسط ماشین مولکولی پیچیده ای به نام تاژک انجام می شود که در آن  مقدار بسیار زیادی پروتئین مختلف به کار رفته است که اصلی ترین آنها پروتئین فلاژین  می باشد. این نانو ماشین حیرت آور تا  300 دور بر ثانیه چرخش دارد و نیروی گشتاور آن برابر با 1400 پیکونیوتن نانومتر بر ثانیه (1400 piconewton-nms) می باشد. 

همانطور که : در شکل بالا مشاهده می کنید زمانیکه تاژک باکتری در جهت خلاف عقربه های ساعت می چرخد. (CCW = Counter ClockWise) باکتری رو به جلو حرکت می کند اما زمانیکه تاژک باکتری در جهت عقربه های ساعت  (CW = Clock Wise) بچرخد باکتری در جای خود شروع به ملق زدن می کند   (Tumble)  سپس بار دیگر تاژک شروع به چرخش در خلاف جهت عقربه های ساعت می کند که در این حالت باکتری را به جلو می راند.

در 23 ژون 2008 آقای Kearns و همکاران در قسمت بازال تاژک باکتریایی پروتئینی را شناسایی کردند که آن را مسئول از حرکت ایستادن تاژک باکتری اعلام کردند.

این پروتئین EpsE نام دارد و مکانیسم عمل آن مانند کلاج اتوموبیل است. اگر بخواهیم به طور بسیار خلاصه و ساده توضیح دهیم ، موتور اتوموبیل در نهایت نیروی گردشی خود را به جعبه دنده انتقال می دهد که جعبه دنده در نهایت این نیرو را چرخ ها انتقال میدهد. کلاج نیز می تواند ارتباط بین موتور و جعبه دنده را قطع کند و در نتیجه موتور کار می کند ولی نیروی آن به چرخ ها انتقال پیدا نمی کند.

پروتیئن EpsE که در قسمت بازال تاژک باکتریایی قرار دارد نیز چنین وظیفه ای بر عهده دارد به این صورت که زمانیکه باکتری به جایی گیر کند و یا اینکه نیاز باشد که باکتری از حرکت بایستد ارتباط بین قسمت هوک و موتور تاژک را قطع می کند در نتیجه اگرچه، بخش موتور می چرخد اما تاژک حرکتی ندارد.

باکتری تاژک، یک موتور میکروسکپی بسیار پیشرفته می باشد. که شامل 40 پروتئین اختصاصی است که هر کدام از آنها همانند یک قطعه از یک موتور پیشرفته عمل می کنند. این قطعات همچون: روتور(rotor)، استاتور(stator)، شافت محرک(drive-shaft) اتصالات(U-joint)، ملخ (propeller)، کلاچ(clutch)، گیربکس مستقیم و معکوس( two gears forward and reverse)، بوش(یاتاقان) و ... می باشند. این موتور پیشرفته با وزن بسیار ناچیز، شامل سیستم خنک کننده با آب و همچنین سنسورهای پیشرفته می باشد.

میشائیل بیح (Michael Behe) در کتاب (Darwin"s BlackBox) می گوید: باکتری تاژک نمی تواند در اثر تحول ناشی از گذر زمان بوجود آید. باکتری تاژک یک سیستم کاملا پیشرفته است که از اجراء متعددی تشکیل شده که تمامی این اجزاء در ارتباط با هم می باشند و در صورت نبود یک جزء کل سیستم از کار می افتد.

 


  

نظم راز بزرگ هستی دکتر محسن فرشاد

نظم آنتی تز بی نظمی است وقتی کیهان یا لاقل کیهانی که در حدود ادراک معقول ماست به صورت انرژی تاریک و ماده سیاه قرار دارد نه دارای نظم است نه دارای بی نظمی در قلب این تاریکی ناگهان انرژی فشرده ای با چگالی بی نهایت ناگهان منفجر شد درست همانند یک انفجار اتمی این انفجار چگونه چه زمان و چرا پدید آمده است؟و آیا نظم عالم در اثر انفجار بزرگ به وجود امده است یا از بی نظمی کیهان پدید آمده که ما هنوز قانون آن را نمی دانیم؟

نظم یعنی ساختار هماهنگ و مرتب یک سیستم یا یک نظام.

وقتی سیارات منظومه شمسی در یک فاصله معین و هماهنگ دور خورشید می چرخند و همه در مدار خویش حرکت می کنند و هیچ بی نظمی پدید نمی آید به این نتیجه می رسیم که در کیهان نظم وجود دارد.

 

 

ادامه مطلب...

  

چهار دلیل عمده برای اثبات وجود خدا وجود دارد:
• نظم و هوشمندی رفتار هستی که برای اهل تحقیق و دانشمندان بزرگ وجود شعور خالق را اثبات می‌کند.
زبان اتفاق: نگاه کردن به اتفاقات بسیار با معنایی که برای بشر (تک تک ما)‌ رخ می‌دهد و در حقیقت سخن گفتن خدا از پس پرده با بنده است. اتفاق از نوع کلان اجتماعی آن را می‌توان در دو مثال زیر دید: کسانی که داستان ابابیل را تجربه کردند یا در روزگار غرق تایتانیک می‌زیستند اگر خود را فریب نمی‌دادند خدا را می‌دیدند.
زبان رویا: فهم زبان رویا و کسب نماد‌شناسی آن ما را با معانی عمیق توحید و ساختار انسانی خلقت بشر آشنا می‌کند.
برهان قاطع خدا در امر تحدی: قرآن یک اثر ادبی ساده،‌ زیبا و یگانه است؛ و اگر این قرآن دروغ است، نظیری مانند آن بسرایید ولو شده سوره‌ای، ولی بشر درمانده است. نه به دلیل ساختار استثنایی قرآن، بلکه به خاطر حضور معجزه، قدرت خدا در ذهن مخلوق که مانع او می‌شود.
در رابطه با اثبات وجود خداوند دلایل متعددی اقامه شده که برخی وجدانی (مانند برهان فطرت) برخی علمی (مانند برهان نظم) و برخی عقلی و فلسفی است (مانند برهان محرک اول ارسطو، برهان وجوب و امکان، برهان وسط و طرف، براهین استحاله تسلسل، علل هستی بخش، برهان مشروطیت و اطلاق فارابی، قاعده الشی‏ء ما لم یجب لم یوجد از خواجه نصیرالدین طوسی، برهان صدیقین صدرایی و...). هر یک از براهین مذکور مبتنی بر مبانی و مبادی عقلی و فلسفی ویژه‏ای است که طبیعتا در اینجا مجال پرداختن به هیچ یک از آنان نیست. لیکن در این جا به طور فشرده و اختصار ناچاریم به ذکر یکی از روشن‏ترین آنها بسنده نموده و برای تحقیق بیشتر کتاب‏هایی را معرفی کنیم.
این برهان ضمن آن که قدمت بسیاری دارد یکی از استوارترین ادله خداشناختی است واز جهان اسلام به تئولوژی غربی نیز راه یافته و نزد تئولوژیست‏ها و فیلسوفان دین در غرب تحت عنوان (from Contingency Argument) به عنوان خدشه ناپذیرترین برهان - که تاکنون اندیشه بشر بدان راه یافته - مورد پذیرش واقع گردیده است. سیر پیدایش و سپس ورود این برهان در اندیشه‏های کلامی غرب طبق نمودار زیر است: فارابی >--- ابوعلی‏سینا >--- غزالی >---ابن رشد اندلسی >--- ابن میمون >---الهیات نوین غرب
اصل برهان به طور فشرده از قرار زیر است:
1- بدون شک جهانی واقعی نه وهمی صرف وجود دارد (رئالیسم و نفی سفسطه).
2- آنچه در جهان است همه ممکن‏الوجودند. یعنی وقتی نظر به ذات آنها کنیم هیچ یک بالذات اقتضای وجود ندارند. بلکه همه موجوداتی هستند که می‏شود وجود داشته باشند و می‏شود وجود نداشته باشند. به‏عبارت دیگر در مرتبه ذات و بدون علت هیچ اند.
3- تمام جهان یک واحد ممکن‏الوجود است. زیرا وقتی اجزای جهان همه ممکن‏الوجود باشند کل جهان - که یک واحد ارگانیک است - نیز ممکن‏الوجود است واز مجموعه موجودات ممکن‏الوجود واجب‏الوجود پدیدار نمی‏شود. پس جهان یک واحد ممکن‏الوجود بیش نیست.
4- هر ممکن الوجودی در تحقق و بقای خویش نیازمند و وامدار دیگری است. به عبارت دیگر اگر جهان بی‏نهایت پدیده هم باشد از بی‏نهایت صفر هیچ چیز درست نمی‏شود و اگر ورای سلسله موجودات امکانی واجب بالذاتی درکار نباشد جهان هیچ اندر هیچ خواهد بود. همین طور از بی‏نهایت ممکن‏الوجود - که هستی‏اش وامدار،متعلق، وابسته و مشروط به دیگری است - بدون وجود یک موجود ناوابسته نامشروط و غیر متعلق به دیگری (خدا) هیچ موجودی امکان تحقق ندارد و چون می‏بینیم جهانی از ممکنات تحقق یافته است پس قطعا درمی‏یابیم که آن موجود واجب نیز وجود دارد.
حال اسم آن موجود واجب را هر چیزی بگذارید مهم نیست چون ما در نام گذاری بحثی نداریم ولی در هر صورت آن موجود ، موجودی است که در اصل هستی نیازمند به موجود دیگری نیست که ما از آن تعبیر به خدا و شما تعبیر به ماده می کنید ، ولی این موجود نمی تواند موجود فاقد شعور باشد زیراتمام موجودات وابسته به او هستند و وقتی این همه کمالات (از جملع علم و شعور ) در موجودات دیگرهستخود او نیز که خالق این موجودات است باید این کمال ها را داشته باشد. (اصل سنخیت میان علت و معلول)
البته برهان وجوب و امکان به شکل های دیگری نیز تقریر یافته
در مورد این که ماده منشأ پیدایش (علت فاعلی) نظام هستی باشد ، چند اشکال وجود دارد:
1- همان گونه که در بالا اشاره شد ، در موجودات عالم، شعور و ادراک وجود دارد و شعور و ادراک نمی تواند معلول موجود فاقد شعور و ادراک باشد. (اصل سنخیت علت و معلول) ذات نایافته از هستی بخشکی تواند که بود هستی بخش.
2- در مقابل فرض خداوند به عنوان علت فاعلی جهان هستی ، نظریه اتفاق و تصادف وجود دارد .
مسئله ای که در سوال مطرح کردید " آزمون و خطا "دو صورت برای آن متصور است: یا آزمون و خطا به وسیله ماده فاقد شعور و ادراک است که دو اشکال دارد : یکی این که آزمون و خطا از موجود دارای شعور و ادراک سر می زند. یعنی آزمون می کند و چون به خطای آن واقف شد ، آزمون دیگری صورت می دهد ، در حالی که فرض تان بر موجود فاقد شعور است. دوم آن که این همان مسئله تصادفی بودن است (نظم خود ساخته ماده یا از طرف فاعل بدون شعور و ادراک) و این مسئله در برهان نظم به تفصیل توضیح داده می شود که از نظر قانون احتمالات ریاضی ، احتمال تصادفی بودن پیدایش در حد صفر است. (برهان نظم ، اصول فلسفه و روش رئالیسم ، ج6 ، برهان نظم).
3- حتی در فرض تصادفی بودن طبیعت(یا نظم خود ساخته ماده) در صورت عدم وجود شعور و ادراک در ماده (به صورت ذاتی) چگونه این نظم حفظ می شود ؟ و ماده فاقد شعور چگونه خطا نمی کند؟
4- وجود ماده به عنوان مبدأ فاعلی آفرینش ، نمی تواتند توجیه کننده ازلیت جهان هستی باشد.



  

خدا را چه کسی خلق کرد؟

این سوال بسیاری از فلاسفه و شک گرایان مذهبی است. اما در تعریف خدا گفته می شود که خدا خالق غیرمخلوق جهان است پس این سوال که چه کسی خدا را خلق کرده است غیرمنطقی است، درست مثل اینکه بپرسیم مرد مجرد شوهر کیست.

نوع پیشرفته تر این سوال می تواند این باشد: اگر وجود جهان به یک علت نیاز دارد، چرا وجود خدا به این علت نیاز ندارد؟ و اگر خدا به علت نیاز ندارد، چرا باید جهان به علت نیاز داشته باشد؟ در جواب، فلاسفه از استدلال زیر استفاده می کنند:

1. هر چیزی که آغازی داشته باشد، نیاز به علت دارد!

2. جهان دارای آغاز است.

3. بنابراین جهان به علت نیاز دارد.

همانطور که در زیر نشان داده خواهد شد، جهان به علت نیاز دارد چون آغازی داشته است. خداوند، برخلاف جهان، آغازی نداشته است، بنابراین، به سبب نیاز ندارد.علاوه بر این، نسبیت عمومی انیشتین که به کرات با تجربه ثابت شده است، نشان می دهد که زمان به ماده و فضا مرتبط است. پس زمان خود در کنار ماده و فضا شروع می شود.

از آنجا که بنابه تعریفخدا خالق همه جهان است، خالق زمان نیز می باشد. بنابراین، نمی تواند با ابعاد زمانی که خود آفریده است محدود شود پس می توان گفت که خدا آغازی ندارد. پس نیازی به علت و سبب نیز ندارد.

درعوض، شواهد خوبی وجود دارد که جهان آغازی داشته است.این را می توان در قوانینترمودینامیکمشاهده کرد که بنیادی ترین قوانین علم فیزیک می باشد.

·        قانون اول: کل حجم انرژی جهان پایدار و دائمی است.

·         قانون دوم: میزان انرژی موجود برای کار رو به اتمام است، یا انتروپی تا حد ماکسیمم رو به افزایش است.

اگر کل حجم انرژی محدود باشد و میزان انرژی قابل استفاده رو به کاهش باشد، پس نمی توان گفت که جهان برای همیشه وجود داشته است، درغیراینصورت کلیه انرژی های مصرفی تا به حال تمام شده بود. بعنوان مثال، همه اتم های رادیواکتیو از بین رفته، همه قسمت های جهان به یک دما رسیده و هیچ کاردیگری ممکن نبود.

بنابراین استنباط بدیهی این خواهد بود که جهان از یک زمان مشخص با مقدار بسیار زیادی انرژی مصرفی آغاز شده و الان رو به اتمام است.

حالا اگر پرسشگر بپذیرد که جهان آغازی داشته است اما باز بااینحال نیاز به سبب ندارد چه؟ اما کاملاً آشکار است که چیزهایی که آغاز می شوند علتی دارند و هیچکس قادر به انکار این نیست. اگر قانون علت و معلول انکار می شد، همه علوم و تاریخ از بین می رفت.

همچنین، جهان نمی توان علت خود باشد چون هیچ چیز قادر به ساختن خود نیست، به این علت که این یعنی آن چیز قبل از ایجاد خود وجود داشته است که از نظر منطقی پوچ است.

به طور خلاصه

·         می توان ثابت کرد که جهان (ازجمله زمان) آغازی داشته است.

·         باور اینکه چیزی که آغاز دارد بی علت است منطقی نیست.

·         درنتیجه جهان نیاز به علت دارد.

·         خدا، بعنوان خالق زمان، خارج از زمان قرار دارد. پس هیچ آغازی در زمان ندارد. همیشه وجود داشته است و بنابراین نیازی به علت ندارد.

 

ادامه مطلب...

  

  -پایان جهان:
تا بحال آخرین نظریه ی پذیرفته شده در محافل علمی امروز، پیرامون تولد جهان را ،بیان نمودیم؛این نظریه(انفجار بزرگ (Big Bang که علم آنرا کشف نموده، بر یک حقیقت علمی استوار است که می گوید: جهان ،پیوسته و با شتاب بسیاری در حال گسترش است. گفتیم که دانشمندان می گویند:ماده ی جهان در گذشته در نقطه ای با حجم صفر متمرکز بوده است، این نقطه منفجر شده ،و ماده ی جهان در تمام جهات پراکنده شده است،و از آن تاریخ تا بحال جهان در حال گسترش است.همینطور به اهمیت فلسفی این نظریه اشاره کردیم و گفتیم که این نظریه به افسانه ی ازلی بودن ماده و جهان پایان داد،و ثابت کرد که جهان در یک لحظه آفریده شده است.
پس مادام آفرینشی در کار است ،پس حتماً آفریننده ای هم وجود دارد،زیرا این انفجارهولناک مانند انفجارهای دیگر نبوده است،چرا که هر انفجاری منجر به بی نظمی ،پراکندگی و ویرانی می شود،در حالی که این انفجار باعث تشکیل جهانی بسیار منظم شده است.بنا بر این دستی بی نهایت توانا و علمی مطلق ونامحدود،بصورت آشکاری در این آفرینش حضور داشته است.

احتمالات
سؤال اینست که آیا جهان همچنان به گسترش خود ادامه خواهد داد؟آیا نیروی جاذبه بر نیروی گسترش کیهانی غلبه خواهد کرد،یا عکس این مطلب درست است؟در اینجا دواحتمال وجود دارد:

احتمال اول:
یک احتمال این است که سرعت گسترش جهان بر اثر نیروی جاذبه کند شود و سپس متوقف گردد،و پس از آن به عقب بر گردد(سیر قهقرایی)،به عبارت دیگر تمام اجرام آسمانی و فلکی موجود در جهان به طرف مرکز کشانده شوند،و براثر نیروی جاذبه، جهان منقبض و چروکیده گردد،تا آنجا که تمامی جهان در یک نقطه ی بسیار کوچک به حجم صفر متمرکز شود،واین بدان معناست که جهان به حالت نخستین بر می گردد،ولی خیلی قبل از اینکه جهان به چنین مرحله ای برسد،می میردو نیست و نا بود می شود.

احتمال دوم:
احتمال دوم اینستکه نیروی جاذبه نمی تواند بر نیروی گسترش کیهانی غلبه کند،و جهان تا ابد به گسترش خود ادامه خواهد داد.ولی آیا این بدان معناست که سرنوشت این جهانِ پیوسته در حال گسترش ،مرگ نخواهد بود؟
اسباب گوناگون اما مرگ یکسان است!
حتی در حالت دوم هم جهان نمی تواند از مرگ -که سرنوشت حتمی هر مخلوقی است- جان سالم بدر ببَرَد،زیرا این جهانِ در حال گسترش ،پس از اینکه بر اثر واکنش های رادیواکتیو،که در همه ی سیارات روی می دهد ،سوخت خود را از دست داد،بدون تردید خواهد مرد.و در این حالت جهان تبدیل به گورستان بزرگ و مخوفی خواهد شد که آثاری از حیات در آن یافت نمی شود.

عامل تعیین کننده ی غلبه ی نیروی جاذبه یا نیروی گسترش کیهانی چیست؟
جواب این سؤال این است که:اگر سرعت گسترش کیهانی به اندازه ای باشد،که کهکشانها بتوانند از نیروی جاذبه بگریزند،در آنصورت گسترش کیهانی بدون وقفه ادامه خواهد یافت. این الگوی
(کیهان باز) نام دارد.اما اگر سرعت جهان از سرعت گریز کمتر باشد، در آنصورت گسترش آن پس از مدتی متوقف خواهد شد،و جهان شروع به سیرقهقرایی وعقب نشینی به سوی مرکزخودخواهدکرد. این الگوی (کیهان بسته) نام دارد.

سرعت گریز چیست؟
سرعت گریز حد اقل سرعتی است که برای گریز از نیروی جاذبه ی هر مکانی لازم است.مثلا ً سرعت گریز برای کره ی زمین ما برابر با 11/23 کیلو متر/ثانیه است.یعنی اگر موشکی با این سرعت شلیک گردد،می تواند بر نیروی جاذبه ی زمین غلبه کند ،و به فضا صعود کند .اما اگر سرعت موشک از این مقدار کمتر باشد ، مسافت معینی را طی می کند،سپس متوقف می شود ،و بعد از آن به خاطر غلبه ی نیروی جاذبه سقوط می کند و بسوی زمین بر می گردد.هر ستاره ، سیاره ویا قمر مصنوعی سرعت گریز خاص به خود دارد.
آیا سرعت گسترش کیهانی به سرعت گریز می رسد؟آیا از نیروی جاذبه کیهانی کمتر است یا بیشتر؟
این موضوع به چگالی کنونی جهان بستگی دارد؛اگر این چگالی به حد( چگالی بحرانی یا حساس) برسد ،در آنصورت نیروی جاذبه ی موجود در جهان، برای جلوگیری از گسترش جهان در آینده کافی است،اما اگر از این مقدار کمتر باشد،جهان همچنان به گسترش خود ادامه خواهد داد.

آیا میانگین چگالی جهان به حد (چگالی بحرانی) می رسد؟
دانشمندان چگالی بحرانی یا خطر ناک را محاسبه کردند،ومتوجه شدند که برابر با 1030×74, گرم/سانتیمتر مکعب است یعنی اگر ماده ای در جهان وجود داشته باشد که میانگین چگالی آن باندازه ی سه اتم هیدروژن درهر متر مکعب باشد ،در آن صورت چگالی جهان به حد (چگالی بحرانی) خواهد رسید.سپس دانشمندان به محاسبه ی چگالی جهان پرداختند و متوجه شدند که چندین برابر چگالی بحرانی است.
آیا این بدان معناست که چون چگالی جهان به چگالی بحرانی نمی رسد،پس جهان همچنان به گسترش خود ادامه خواهد داد؟
نمی توانیم بطور قطعی به این سؤال جواب بدهیم،زیرا آن مقدار ماده ی موجود در جهان که دانشمندان آنرا محاسبه کرده اند ،مقادیری بوده که توانسته اند با دستگاههای بصری و رادیویی آنرا مشاهده نمایند،در حالی که مقادیر عظیمی از مواد، در این محاسبات وارد نشده است،برای مثال «سوراخ سیاه»که از آن هیچ نمی دانیم.از طرفی در جهان چیزی بنام «
جرم گمشده»وجود دارد؛ دانشمندان ملاحظه کردند که مقدار مواد قابل مشاهده در کهکشانها ،ابداً برای بهم پیوستن آنها کافی نیست،بلکه برای بهم پیوستگی و تعادل آنها ده ها برابر این مواد لازم است.بنابر این چگالی محاسبه شده ی جهان ،چگالی حقیقی آن نیست،وشاید این چگالی به چگالی بحرانی هم برسد.

در الگوی «کیهان بسته» چه اتفاقی می افتد؟
دراین الگو سرعت گسترش کیهانی بتدریج رو به کاهش می نهد ،تا اینکه به صفر می رسدو گسترش بطور کلی متوقف می گردد،سپس با گذشت زمان جهان با شتابِ رو به افزایشی به طرف مرکز خود سیر می کند.در آغازتغییر ملموسی به چشم نمی خورد،و ملیاردها سال همه چیز عادی بنظر می آید، ولی به محض اینکه حجم جهان به 100/1 حجم کنونی اش برسد،دمای فضا –که الآن تقریبا صفر مطلق(5) است- به درجه ی حرارت زمین در روز می رسد.آنگاه پس از ملیونها سال، درخشندگی فضا به حد غیر قابل تحملی رسیده، و حرارت فضا به ملیونها درجه بالغ می گردد.البته قبل از رسیدن به چنین مرحله ای تمامی موجودات زنده از بین رفته و نابود شده اند.سپس ستارگان در یک سوپ کیهانی متشکل از اجزای اتمها و تشعشعات رادیو اکتیو ذوب می شوند،این سوپ کیهانی درجه حرارتش به ملیاردها درجه ی سانتیگراد می رسد.آنگاه جهان رفته رفته کوچک می گردد تا آنجا که حجم آن باندازه ی یک نقطه ی کوچک نزدیک به صفر می رسد،و سر انجام به «سوراخ سیاه» تبدیل می شود.بدین ترتیب جهان به حالت تکینی (singularity)می رسد و رابطه اش با زمان و مکان قطع می گردد ،ودیگر قوانین فیزیکی در آن صدق نمی کند.

برخی از دانشمندان ملحد که احساس کردند الحاد آنها در مقابل این نظریه دچار ورشکستگی شده است، الگوی سومی را بنام «الگوی بسامدی یا تناوبی» پیشنهاد کردند،خلاصه ی این طرح این است که:

جهان از روز ازل با انفجارهای بزرگی«bib bang  »گسترش یافته است ،سپس دچار انقباض و چروکیدگی می گردد،ولی دوباره با انفجار بزرگ دیگری گسترش می یابد و این عملیات متناوباً ادامه پیدا می کند. با این حساب جهان ازلی است و آغازو پایانی ندارد.برخی دانشمندان ملحد که از ایده ی “آفرینش” و “رستاخیز” خوششان نمی آید از این نظریه استقبال کردند.
ولی این الگو نتوانست در مقابل حقایق و دستاورد های علمی ایستادگی نماید،لذا در طاقچه ی فراموشی گذاشته شد ،و در محافل علمی بطور کلی از دستور کار ساقط گشت،زیرا
از نگاه علمی، امکان ندارد جهان پس از انقباض و رسیدن به حالت تکینیsingularity» » دوباره گسترش پیدا کند. برای مثال «سوراخ سیاه» -که نمونه ی بسیار کوچکی از حالت “تکینی” است،و جهان در پایان کار به آن حالت می رسد –نمی تواند از این وضع جان سالم بدر ببرد تا چه رسد به کل جهان؟از طرفی مشکل دیگری هم در مقابل این الگو وجود دارد،و آن مشکل انتروپی(Entropy)یا
بی نظمی است،یعنی اینکه در هر فعل و انفعال شیمیایی بخشی از انرژی بصورت غیر قابل استفاده در می آید،و تلف می شود(بازده < انرژی داده شده)،لذا هنگامی که جهان به حالت تکینی برسد ،دیگر انرژی قابل استفاده وجود ندارد(تا واکنش معکوس انجام دهد).بنابراین در چنین شرایطی، تغییر جهان از حالتی به حالت دیگر محال است چرا که انرژی لازم برای این تحول وجود ندارد.
بنابر این چه در الگوی کیهان باز وچه در الگوی کیهان بسته،مرگ سرنوشت حتمی این جهان است.
این ازعمرجهان؛ اماعمر زمین و خورشید و منظومه ی شمسی که تا این حد طولانی نیست،زیرا که سوخت موجود در خورشید خیلی کمتر از کلّ جهان است .
?کُلُّ مَن عَلَیهَا فَانٍ،وَ یَبقَی وَجهُ رَبِّکَ ذُوالجَلَالِ وَالإِکرَامِ?یعنی:
هر آنکه بر روی زمین است نابود می گردد،و تنها روی پروردگارت که دارای شکوه و بزرگواری است باقی می ماند.

منبع: فصلنامه ی فکری”رُؤَی”،سال چهارم 2003،شماره مزدوج18و19،مرکز الدراسات الحضاریة،پاریس
پی نوشته ها:
(1)نویسنده ومؤرخ ترکمن عراقی مقیم ترکیه
(2)از آنجهت به این اتم سوپ گفته شده که مانند سوپ حاوی تمامی مواد تشکیل دهنده ی جهان بوده است.(مترجم)
(3)مراجعه کنید به کتابی از ایشان تحت عنوان:(Paul Davies- ( God and New Physics یعنی خدا و فیزیک جدید(مترجم)
(4)این فیزیکدان مشهور کاملاً فلج است،تا آنجا که قادر به تکلم نیست،و افکار خود را از طریق کامپیوتر به دیگران منتقل می کند.(مترجم)
(5)صفر مطلق برابر باصفر درجه ی کلوین یا 273 درجه سانتیگراد زیر صفراست(مترجم)

نوشته :اورخان محمد علی(1) برگردان از عربی:سیداحمدهاشمی


  

بن بست طرفداران أزلیت جهان

اهمیت نظریه ی “انفجار بزرگ” تنها به بُعد علمی و فلکی آن منحصر نمی شود،این نظریه سلاح یا بهانه بزرگی که فلاسفه،متفکرین ودانشمندان ملحد بدان استناد می کردند،از دستشان بیرون کشید و آنها را خلع سلاح نمود،زیرا که به افسانه ی “ازلیت ماده و ازلیت جهان” پایان داد.بسیاری ازدانشمندان و فلاسفه ی ملحد از این نظریه اظهار ناخرسندی کردند،برای مثال یکی از فلاسفه ملحد بنام”آنتونی فلوف”می گوید:(می گویند اعتراف از لحاظ روانی برای انسان مفید است.لذا من اعتراف می کنم:الگوی انفجار بزرگ واقعاً ملحدان را در تنگنای بزرگی قرار داد،زیرا علم، عقیده ای را ثابت کرد که کتب دینی از آن دفاع کرده اند…اعتقاد به اینکه جهان آغازی دارد.)
دونیس سکایما” یکی ازدانشمندان طرفدار پروپاقرص نظریه ی “جهان پایدار”می گوید:( من از نظریه “جهان پایدار” بخاطر درستی اش دفاع نکرده ام،بلکه میل داشتم که درست باشد،ولی پس ازجمع شدن دلایل ،معلوم شد که بازی تمام شده است،و باید نظریه”جهان پایدار” را کنار بگذاریم.)

با وجود اینکه ماده؛ حادث و غیر ازلی است،و جهان آغازی دارد که حاکی از آفرینش آن بوسیله آفریننده ای است،ولی طبیعت “انفجار بزرگ” دلیل دیگری را به دلایل قبلی اضافه کرد،و آن اینکه این جهان با نظمی دقیق و برنامه ای حساب شده؛ آفریده شده است،زیرا که هر انفجاری باعث تخریب ،نابودی،پراکندگی و پخش وپلا شدن مواد می شود ،ولی هنگامی که می بینیم انفجاری با چنین شدت و عظمت، منجر به تشکیل ومیلاد جهانی بسیار منظم می شود،نتیجه می گیریم که در پشت آن دستی
دانا،توانا،مدیر،مدبر،بی نهایت و مافوق طبیعی وجود داشته است،”فِِرِد هویل”دانشمند مشهور بریتانیایی به این مطلب اشاره می کند و می گوید:« نظریه ی “انفجار بزرگ” می گوید که جهان در نتیجه ی یک انفجار بزرگ بوجود آمده است،و ما می دانیم که هر انفجاری،ماده را پراکنده و آنرا با بی نظمی پخش و پلا می کند،ولی این انفجار بشکل اسرار آمیزی؛ بر عکس عمل کرده است،یعنی ماده را برای تشکیل کهکشانها؛ جمع آوری کرده است.»

سرعت گسترش جهان

یکی ازمهمترین اسرار انفجار بزرگ،سرعت فوق العاده ی گسترش کیهانی است که پس از این انفجار پدید آمد،”
پل دیویس “دانشمند معروف بریطانیایی در این زمینه می گوید:«محاسبات نشان داده است که سرعت گسترش جهان در مسیر بسیار پیچیده ای پیش می رود،اگر جهان اندکی کمتر از سرعت کنونی گسترش پیدا می کرد،بخاطر نیروی جاذبه دچار فرو پاشی داخلی می شد،و اگر این سرعت اندکی از سرعت کنونی بیشتر بود،شیرازه ی جهان از هم گسیخته می شد و متلاشی می گشت،و اگر سرعت انفجار از سرعت کنونی اش به اندازه ی یک ملیارد ملیاردم تفاوت داشت ،همین برای ایجاد خلل در تعادلِ لازم کافی بود؛بنابراین انفجار بزرگ یک انفجار عادی نبوده ،بلکه از تمام جهات یک عملیات کاملاً حساب شده و بسیار منظم بوده است. »
از این همه شواهد و دانسته های علمی چه نتیجه ای می گیریم؟”
پُل دیویس”(3) نتیجه حتمی این دلایل جدل ناپذیر را چنین شرح می دهد:« بسیار سخت است انکار کنیم که نیرویی عاقل و هوشمند،بر اساس محاسبات بسیار دقیق و حساس ،این جهان را بوجود آورده است…تغییرات عددی بسیار حساس و دقیق که در معادلات اساسی جهان وجود دارد،دلیلی بسیار قوی بر طراحی چار چوب این جهان است

استفن هاوکینگ ( (Stephen Hawking) ” فیزیکدان مشهور بریطانیایی(4) در کتابی تحت عنوان:( تاریخ مختصر زمان A Brief History Of Time ( در باره ی دقت شگفت آور سرعت گسترش جهان,در ثانیه نخستِ انفجار بزرگ میگوید:(سرعت گسترش جهان،سرعتی بسیار حساس ودقیق است،تا آنجا که اگر این سرعت در ثانیه اول انفجار ،کمتر از یک ملیون×ملیاردم سرعت آن بود، جهان قبل از اینکه به وضعیت کنونی برسد،از هم می پاشید
).اینست اندازه ی دقت شگفت آوری که درتنظیم این انفجاروطراحی سرعت آن بکار رفته است.
نتیجه قطعی که دانشمند ستاره شناس آمریکایی (
جورج کرنشتاین) در کتاب خود تحت عنوان:جهان همبسته (Symbiotic Universe) به آن می رسد این است:( هر اندازه که دلایل دقیقتر می شود،همواره با همان حقیقت مواجه می شویم،و آن اینست که:نیرویی هوشمندِ مافوق طبیعی؛ در پیدایش جهان دست داشته است
.)
?قَالَت رُ سُلُهُم أَفِی الله شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرضِ ؟ ?یعنی:( پیامبرانشان گفتند:
آیا در خدایی که آفریننده آسمانها و زمین است، شکی وجود دارد؟) ?سَنُرِیهِم آیَاتِنَا فِی الآفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِم حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُّ?یعنی:(بزودی نشانه هایمان را در آفاق(جهان)و درخودشان به آنها نشان می دهیم،تا برایشان روشن شود که اوحق است)


  

سوپ کیهانی(2)
مادامی که جهان در حال گسترش است ،پس اگر فیلم آفرینش را به عقب برگردانیم،بطور حتم ، همه جهان را در گذشته در یک نقطه، متمرکز خواهیم یافت، دانشمندان این نقطه را “
اتم نخستین”یا “سوپ کیهانی”نامگذاری کرده اند.دانشمندان دیگر گفته اند که:”حجم این نقطه مساوی با صفر و جرم آن بی نهایت بوده است”.و این به عبارت دیگر یعنی اینکه جهان از عدم بوجود آمده است ،زیرا مفهوم “نقطه ای که حجم آن صفر است”غیر از این نمی تواند باشد.
ولکن این چه نیرویی بوده که صدها ملیارد کهکشان را با سرعتی دیوانه وار پرتاب کرده،و آنها را از همدیگر دور ساخته ،و در نتیجه این دور شدنِ سریع، جهان گسترش پیدا کرده است؟این نیرو نمی تواند نیروی جاذبه یا نیروی دفع مغناطیسی بین قطبهای همسان باشد؛زیرا نیروی جاذبه، نیرویی است که اجرام آسمانی را به طرف مرکز جذب می کند ،نه اینکه آنهارا به طرف خارج دفع کند،نیروی دفع مغناطیسی هم خیلی ضعیف تر از آن است که بتواند از عهده ی چنین کاری بر آید.از طرفی بخاطروجود تعادل الکتریکی در جهان ،چنین نیرویی در اجرام آسمانی تقریباً وجود ندارد،پس ناچار انفجار هولناکی در آغاز پیدایش جهان ،منجر به چنین گسترشی شده است.
دانشمندان این انفجار را “انفجار بزرگ یا”
BIG BANG  نامیدند ،که پس از اجرای برخی اصلاحات ،تعریف فعلی این نظریه بطور خلاصه چنین است: ((اتم نخستین که حاوی مجموع ماده و انرژی بوده، دچار انفجاری هولناک می شود ،در لحظات اولیه ی انفجار، درجه ی حرارت آن، به چندین تریلیون درجه می رسد،بطوری که در چنین شرایطی اجزای اتمهابوجودمی آیند، از این اجزاء ،اتمها بوجود می آیند،و از این اتمها غبار کیهانی تشکیل می شود؛ که بعدها کهکشانها از آن پدیدمی آیند.))

زمان انفجار جهان
سؤال اینست که این انفجار بزرگ چه زمانی رخ داد؟ جواب قطعی برای این سؤال وجود ندارد،ولی اگر بخاطر آوریم که “ثابت هویل” برای یک سال نوری برابر با 15،3کیلومتر/ثانیه است،به رقم 20 میلیارد سال دست پیدا می کنیم.ولی نباید فراموش کنیم که سرعت گسترش جهان و دور شدن کهکشانها ثابت نیست،و در گذشته سریعتر بوده است.لذا تاریخ انفجار باحتمال غالب ،تقریبا
15 میلیارد سال پیش بوده است،که این رأی در حال حاضر راجح است.
یکی از نشانه های مهم انفجار بزرگ ،وجود تشعشعات کیهانی است،دانشمندان می گویند:اگر این انفجارواقعاً اتفاق افتاده باشد،پس باید تشعشعاتی نیز از خود بر جای گذاشته باشد. این تشعشعات هم عملاً کشف شد، در سال1989م
سازمان پژوهشهای فضایی امریکا(ناسا
) یک قمر مصنوعی را جهت تحقیق وبررسی این تشعشعات به فضا فرستاد،و آنرا با مدرنترین دستگاههای حساس مجهز نمود،این فمر مصنوعی توانست تنها در عرض هشت دقیقه این تشعشات را پیدا کرده و آنرا اندازه گیری نماید.
نشانه ی دیگری بر درستی این نظریه آنست که:مقدار و نسبت وجود دو گاز هیدروژن و هلیوم با محاسبات این نظریه مطابقت می کند،
اگر جهان ازلی می بود،تمام هیدروژن موجود تا بحال سوخته بود؛و به گاز هلیوم تبدیل شده بود!



  

آیا جهان خالق دارد یا ازلی است ؟

 

  - آغاز جهان

این جهان پهناور و وسیع که انسان حدو مرزی را برای آن نمی شناسد،

از دیر باز برای انسان سؤال برانگیز بوده ،و حس کنجکاوی او را تحریک

میکرده است، پرسشهای پیچیده وبسیاری در ذهن انسان وجود داشته

 است از قبیل اینکه:این جهان چگونه بوجود آمده است؟عمر آن چقدر

است؟آیا حادث است، یا قدیم و ازلی؟آیا ممکن است دو ازلی در آنِ

واحد وجود داشته باشد:آفریننده ازلی و جهان ازلی؟

 
امام محمد غزالی رحمه الله اولین کسی بود که معضل ازلی بودن جهان را حل نمود و به تمام سؤالهای مطرح شده پیرامون “مدت ترک” یعنی فاصله زمانی بین ازل و آغاز پیدایش جهان پاسخ داد.او گفت که جهان حادث است و قبل از آن زمانی وجود نداشته است…بدین معنا که زمان و مکان بعد از پیدایش جهان بوجود آمده اند؛زیرا زمان با حرکت مرتبط است،و اگر تصور کنیم که همه چیز در جهان از حرکت بایستد وبه حال سکون در آید،در آن صورت زمان هم متوقف خواهد شد،یعنی دیگر زمانی وجود ندارد.و بنابراین توهم وجود زمان قبل از آفرینش جهان خطاست.
هنگامی که نظریه نسبیت، به زمان به عنوان بُعد چهارم اشاره کرد،خیلی بدیهی بودکه در جهانی که هنوز ابعاد دیگر آن (ابعاد سه گانه مکان: طول،عرض،ارتفاع) خلق نشده است،وجود زمان(بعد چهارم) معنایی ندارد.
ما در اینجا نمی خواهیم وارد جزئیات فلسفی شویم که برای خواننده ملال آور و یا ناخوشایند است،بلکه قصد داریم به آخرین نظریه علمی پیرامون پیدایش جهان اشاره کنیم که با دلایل علمی ثابت می کند که این جهان حادث است و یک ملیارد سال پیش بوجود آمده است.

جهان بین سکون و حرکت:

حقیقت این است که کشف پدیده رادیواکتیو توسط انسان ،اولین ضربه را به تئوری ازلیت ماده وارد کرد،مادامی که خورشید و همه ستارگان دیگرفروزانند و از خود اشعه صادر می کنند،پس لابد آغازی دارند،زیرا اگر ازلی بودند سوختشان ملیاردها سال پیش تمام شده بود.
ولی دانشمندان ملحد این حقیقت آشکار را نادیده گرفته و به دفاع خود از جهان ازلی که نیازی به خالق ندارد،ادامه دادند.تا نیمه نظریه پذیرفته شده ای در محافل علمی بود،این نظریه می گویدکه “جهان ساکن است واز حیث زمانی و مکانی بی نهایت است”.
این الگوی جهانی ،خیال فلاسفه ملحد را راحت می کرد وبه آنها یک سند علمی می داد و یا حد اقل، مهمترین ادعای آنها را در موردازلیت ماده نقض نمی کرد.
از طرفی علم فیزیک وسیله مهمی را برای شناخت بسیاری از ویژگیهای ستارگان و اجرام آسمانی عرضه کرد،در سال 1913م “
فاستو مالون سلیفر” کشف کرد که بعضی از اجسام-که در گذشته گمان می رفت غبار کیهانی باشند-با سرعتی معادل 1800 کیلو متر بر ثانیه از ما دور می شوند،این کشف برای دانشمندان بسیار شگفت آور بود،این اجسام در واقع کهکشانهایی بودند که بسیار از ما دورند…سپس در سال 1929م” ادوین هابل
” قانون معروفش را اعلام کرد:( کهکشانها با سرعتی از ما دور می شوند که با دوری آنها از ما نسبت مستقیم دارد)
بعدها معلوم شدکه کهکشانها نه فقط از ما دور می شوند،بلکه خود آنها نیز از همدیگر دور می شوند.و این بدان معناست که جهان پیوسته در حال گسترش است،و این مصداق گفتار باریتعالی است که می فرماید:

والسَّمَاءَ بَنَینَاهَا بِأَییدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ


(سوره ذاریات آیه47)

و آسمان را با دستهایی بنا کردیم و ماگسترش دهندگانیم



91/8/1::: 8:3 ع
نظر()
  

اثبات وجود خداوند با برهان

دلایل فراوانی بر اثبات وجود خدا اقامه شده است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
1-برهان امکان، یا برهان «امکان و وجوب».
این برهان از چهار مقدمه‌ یقینی تشکیل می یابد:
الف) هیچ ممکن الوجودی ذاتاً ضرورت وجود ندارد،
یعنی هنگامی که عقل، ماهیتش را در نظر می گیرد، آن را نسبت به وجود و عدم، یکسان می بیند و صرف نظر از وجود علت، ضرورتی برای وجود آن نمی بیند.
این مقدمه، بدیهی و بی نیاز از اثبات است. زیرا محمول آن از تحلیل مفهوم موضوع به دست می آید و فرض ممکن الوجود بودن عیناً فرض نداشتن ضرورت وجود است.
ب) هیچ موجودی بدون وصف ضرورت، تحقق نمی یابد،
یعنی تا هنگامی که همه راه های عدم به روی آن مسدود نشود، به وجود نمی آید، و به قول فلاسفه «الشیء ما لم یجب لم یوجد». به دیگر سخن: موجود یا ذاتاً واجب الوجود است و خود به خود ضرورت وجود دارد و یا ممکن الوجود است، و چنین موجودی تنها در صورتی تحقق می یابد که علتی آن را ایجاب کند و وجود آن را به سر حدّ ضرورت برساند، یعنی به گونه ای شود که امکان عدم نداشته باشد. این مقدمه هم یقینی و غیر قابل تشکیک است.
ج) هنگامی که وصف ضرورت، مقتضای ذات موجودی نبود، ناچار از ناحیه موجود دیگری به آن می رسد، یعنی علت تامه، وجود معلول را ضرورت بالغیر می سازد.

این مقدمه نیز بدیهی و غیر قابل تردید است، زیرا هر وصفی از دو حال، خارج نیست: یا بالذات است و یا بالغیر. هنگامی که بالذات نبود، ناچار بالغیر خواهد بود. پس وصف ضرورت هم که لازمه هر وجودی است، اگر بالذات نباشد، ناچار در پرتو موجود دیگری حاصل می‌شود که آن را علت می نامند.
د) دور و تسلسل در علل محال است. این مقدمه هم یقینی است، زیرا دور و تسلسل برگشت به اجتماع نقیضین می نماید و محال بودن اجتماع نقیضین بدیهی است.
با توجه به این مقدّمات یقینی، برهان امکان به این صورت تقریر می‌شود: موجودات جهان، همگی با وصف ضرورت بالغیر،‌ موجود می شوند، زیرا از یک سو ممکن الوجود هستند و ذاتاً وصف ضرورت را ندارند (مقدمة اوّل) و از سوی دیگر، هیچ موجودی بدون وصف ضرورت تحقق نمی یابد (مقدمه دوم) پس ناچار، دارای وصف ضرورت بالغیر می‌باشند و وجود هر یک از آن‌ها به وسیلة علتی ایجاب می‌شود (مقدمه سوم).
اکنون اگر فرض کنیم که وجود آن‌ها به وسیله یک دیگر ضرورت می یابد، لازمه اش دَوْر در علل است و اگر فرض کنیم که سلسلة علل،‌تا بی نهایت پیش می رود، لازمه اش تسلسل است و هر دوی آن‌ها باطل و محال می‌باشد(مقدمه چهارم) پس ناچار باید بپذیریم که در رأس سلسله علت ها موجودی است که خود به خود ضرورت وجود دارد، یعنی واجب الوجود است.
این برهان را به صورت دیگری نیز می توان تقریر کرد که نیازی به مقدمه چهارم (ابطال دور و تسلسل) نداشته باشد، و آن این که: مجموعه ممکنات به هر صورت که فرض شود، بدون وجود واجب الوجود بالذات، ضرورتی در آن‌ها تحقق نمی یابد، در نتیجه، هیچ یک از آن‌ها موجود نمی شود، زیرا هیچ کدام از آن‌ها خود به خود دارای ضرورتی نیستند تا دیگری در پرتو آن ضرورت یابد.
به دیگر سخن: ضرورت وجود در هر ممکن الوجودی ضرورتی عاریتی است و تا ضرورتی بالذات نباشد، جایی برای ضرورت های عاریتی نخواهد بود.
2ـ برهان تقدّم:

علت، تقدّم وجودی دارد بر معلول (نه تقدّم زمانی). معلول با این که هم زمان با علت است و از این نظر تقدّم و تأخری در کار نیست، در مرحله و مرتبه بعد از علت قرار گرفته و مشروط به وجود علت است، بر خلاف علت که مشروط به وجود معلول نیست، یعنی درباره معلول صادق است: «تا علت وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی‌کند» اما درباره علت صادق نیست که: «تا معلول وجود پیدا نکند، او وجود پیدا نمی کند». کلمه «تا» مفید مفهوم شرطیّت و مشروطیّت و تقدّم ذاتی است.
مثال: فرض می‌کنیم گروهی می خواهند در امری، مثلاً حمله به دشمن، اقدام کنند اما هیچ یک از آن‌ها حاضر نیست پیش قدم شود و حتی حاضر نیست هم قدم باشد. به سراغ هر کدام که می رویم، می‌گوید «تا» فلان شخص حمله نکند، من حمله نخواهم کرد. شخص دوم همین را نسبت به شخص سوم می‌گوید و شخص سوم نسبت به شخص چهارم و همین طور... یک نفر پیدا نمی شود که بلا شرط حمله کند. آیا ممکن است در چنین وضعی حمله صورت گیرد؟ البته نه، زیرا حمله ها مشروط است به حمله دیگر، حمله غیر مشروط وجود ندارد و حمله های مشروط که سلسله را تشکیل می دهند، بدون شرط، وجود پیدا نمی کنند، نتیجه این است که هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
اگر سلسله ای غیر متناهی از علل و معلولات فرض کنیم، چون همه ممکن الوجود می باشند، وجود هر کدام مشروط بر وجود دیگری است که آن دیگری نیز به نوبه خود مشروط به دیگری است، تمام آن‌ها به زبان حال می‌گویند «تا» آن یکی دیگر وجود پیدا نکند،‌ ما وجود پیدا نخواهیم کرد، و چون این زبان حال، زبان همه است، بلا استثنا، پس همه یک جا مشروط هایی هستند که شرط شان وجود ندارد، پس هیچ یک وجود پیدا نخواهد کرد.
از طرف دیگر چون می بینیم موجوداتی در عالَم هستی وجود دارد، پس ناچار واجب بالذات و علت غیر معلول و شرط غیر مشروطی در نظام هستی هست که این‌ها وجود پیدا کرده اند.

3- برهان تجربی (دلیل علمی )
مهم ترین دلایل علمی برای اثبات وجود خدا ، آن دلایلی است که از راه نظم موجود در طبیعت و موجودات طبیعی می توان به وجود خداوند حکیم و مدبر رسید . تمام رشته های علوم ثابت می کند که در دنیا نظام معجزه آسایی وجود دارد که اساس آن ،قوانین وسنن ثابت و غیر قابل انکار جهان هستی است. تلاش و کوشش دانشمندان و احاطه به این قوانین ،امکان می دهد که بشر از راز هستی پرده برداری کند که در این مختصر فقط به یک استدلال ساده از پرفسور ادموند کارل کورنفلد استاد و محقق شیمی لاستیک و داروهای ترکیبی آلی و تکامل شیمی آلی میآوریم؛ «پرفسور ادوین کانلین زیست‏شناس دانشگاه پرینستون غالبا میگفت: «احتمال پیدایش زندگی از تصادفات به همان اندازه است که در نتیجه حدوث انفجاری در یک چاپخانه، یک کتاب قطور لغت بوجود آید»
من این بیان را بدون قید و شرط تأیید میکنم. من عقیده راسخ دارم که خدایی وجود دارد که جهان را خلق کرده و از آن نگهداری میکند... من خدا را خدایی (میدانم) که تمام کتب آسمانی از سوی وی نازل شده ودر آن کتاب خود را به عنوان خالق و صانع جهان به بشر شناسانده و راه مستقیم حقیقت را به او نشان داده است... من اجازه میخواهم تا از چگونگی تأثیر شیمی آلی که در تقویت ایمان من بسیار مؤثر افتاده شمه‏ای بیان کنم. ما وجود یک حکمت عالیه را برای خلقت طبیعت قبول میکنیم، والا باید بگوئیم که این جهان و طبیعت که ما آن را ادراک میکنیم، فقط و فقط در نتیجه تصادف بوجود آمده است. برای کسی که شگفتیها و رموز و نظم و ترتیب شیمی آلی را مخصوصا در اجسام زنده دیده است، تصور به وجود آمدن جهان در نتیجه تصادف بسیار دشوار و محال است. هر قدر ما ساختمان ذره را بیشتر مطالعه میکنیم و واکنش‏های این ذرات را بیشتر زیر نظر قرار میدهیم به همان اندازه روشن‏تر درمییابیم که یک عقل کل نقشه عالم طبیعت را طرح و با اراده و مشیت خود آن را خلق کرده است. این فکر نتیجه تجربه شخصی من است و غالب اوقات که در آزمایشگاه، میان اجسام بینهایت کوچک و فعل و انفعالات پیچیده و عجیب آنها کار میکنم، فکر عظمت و حکمت عالیه آفریدگار مرا مبهوت و متحیر میسازد.
فعل و انفعالات سلول حیوانی به قدری عجیب و پیچیده است که اگر کوچکترین انحرافی در آنها روی دهد باعث بیماری حیوان میشود. واقعا عجیب است که سازمانی به پیچیدگی یک سلول حیوانی بتواند خودبخود به حیات و فعالیت خویش ادامه دهد. برای این کار حتما وجود پروردگار فوق‏العاده حکیمی ضرورت دارد. من هر قدر بیشتر در آزمایشگاهها به کار تجربی میپردازم، ایمانم راسختر و محکمتر میشود و نسبت به فکر و حال بعضی از همکاران بیدین خودم، در هر نقطه جهان که باشند، بیشتر میاندیشم. وضع آنها در نظر من معمایی شده است که چگونه با مشاهده این همه دلیل بارز، باز نمیخواهند به وجود صانع اقرار کنند. در حالیکه یک ماشین ساده ساخت بشری طراح و سازنده‏ای لازم دارد، چگونه ممکن است موجوداتی که هزاران مرتبه پیچیده‏تر و عجیب‏تر از آنند، صانعی نداشته باشند.» (1)
سخنان این دانشمند ، مربوط به برهان نظم است که به طورخلاصه نمی تواند یک مجموعه منظم حتی یک موجود بسیار کوچک به صورت تصادف و اتفاق به وجود آید ، بلکه به سازنده و خالق حکیم و دانا تعلق دارد و پذیرش تصادف در خلقت آن قدر بی دلیل است که مانند پذیرش به وجود آمدن یک کتاب فلسفی و عملی دقیق با انفجار یک کارخانه چاپ کتاب.
برای توضیح بیشنر ، به
کتاب اثبات وجود خدا به قلم چهل تن از دانشمندان تالیف جان کلوور ترجمه احمد آرام
مراجعه فرمایید.
پی نوشت:
1) اثبات وجود خدا، ص 230 ـ 227

 

 


  

زمین سیاره ای ویژه

زمین سیاره‌ای منحصر بفرد در منظومه شمسی است که در آن آب و اکسیژن و

نیتروژن که برای حیات ضروری‌اند، وجود دارد. زمین در فاصله حدود 150 میلیون

کیلومتری از ستاره خورشید قرار دارد. فاصله زمین تا خورشید به گونه‌ای است که

شرایط محیطی‌ آن قابلیت زیستن را به موجودات زنده می‌دهد. سیاره که ما بر روی آن

زندگی می کنیم دارای ویژگیهای منحصر به فرد زیر می باشد  :

   70  درصد سطح زمین را آب پوشانده است  .

 اتمسفر زمین تا ارتفاع 10000 کیلومتر ادامه دارد. این اتمسفر مانع رسیدن امواج

 مضر ماوراءبنفش و شهاب سنگ ها به زمین می گردد همچنین این اتمسفر همانند یک

عایق حرارتی عمل می کند و مانع خروج حرارت از زمین می شود  .

هسته آهنی مذاب زمین ایجاد کننده میدان مغناطیسی محافظ در اطراف زمین می باشد

که مانع رسیدن تشعشعات مضر خورشیدی می گردد. با چرخش زمین به دور خودش ،

چرخه‌هایی در هسته خارجی آن که از آهن مذاب تشکیل شده بوجود آمده ، جریانهای

الکتریکی تولید می‌کنند. این جریانها باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی در فضای اطراف

زمین شده و پوششی محافظ در اطراف آن ایجاد می‌کنند. این میدان که کره مغناطیسی

نامیده می‌شود، زمین را در برابر جریانهای سریع ذرات باردار بادهای خورشیدی

محافظت می‌کند  .

زمین طی 23 ساعت و 56 دقیقه و 4 ثانیه بدور محور خودش می گردد  . تصور کنید

اگر این چرخش آهسته تر از این مقدار بود چگونه درختان در گرمای ظهر تابستان

می توانستند دوام بیاورند و چه شب های سرد طولانی در انتظارمان بود  .

 

زمین طی 365 روز و 6 ساعت و 49 دقیقه یک دور بدور خورشید می گردد  . 

کره ماه باعث می شود که محور زمین 23 درجه باشد که این باعث ایجاد چهار فصل

 می گردد. بدون وجود فصول، امکان ایجاد حیات بر روی زمین وجود نخواهد داشت  .

 اگر کره ماه زمین بزرگتر بود جزر و مدهای عظیمی بر روی زمین بوجود می آمد  .

 اگر جرم زمین کمتر بود (0.07 درصد کمتر از وزن فعلی) نیروی گرانش زمین

به اندازه ای نبود که بتواند اتمسفر را در اطراف خود نگه دارد  .

 

 


  
<   <<   6   7   8      >