وجود خدا
البته تفحصات و مطالعات علمی به صورت خاص برای اثبات صانع به عمل نیامده است بلکه هدف علوم و مطالعه طبیعت و کارهای طبیعی است و با موضوعات اساسی تر یعنی مبدا کاری ندارد به عبارت دیگر علوم طرز عمل ماشین طبیعت را در نظر می گیرد و کاری با سازنده این ماشین ندارد
نظریه به این که همه افراد انسانی حتی دانشمندان بزرگ تا اندازه ای فیلسوفند این دانشمندان راجع به مبدا عقاید فلسفی مختلفی دارند.متاسفانه همیشه دانشمندان عالی قدر فیلسوفان بزرک نیستند عقیده عده ای از این دانشمندان راجع به مبدا تاریک و مبهم است و عده ای معتقد اند که دنیا خود را آفریده و بدیهی است که این سخن سخیف است.بلاخره عده ای نیز اظهار می کنند که در نظر آنها اعتقاد به ازلی بودن جهان آسانتر از خلقت آن بدست خداوند است.
بطلان عقیده دسته سوم را قانون دوم ترمودینامیک یعنی قانون حرکت و حرارت که قانون آنتروپی نامیده می شود ثابت می کند بنا بر قانون آنتروپی همواره حرارت از اجسام گرم به طرف اجسام سرد جاری می شود و این جریان نمی تواند خود به خودی و به صورت معکوس انجام گیرد در حقیقت آنتروپی عبارت است از نسبت نیروی غیر قابل استفاده به نیروی قابل استفاده و چنانکه باید گفت آنتروپی پیوسته رو به تزاید است اگر جهان ازلی بود از مدت ها پیش حرارت تمام اجسام با هم مساوی می شد و نیروی قابل استفاده باقی نمی ماندودر نتیجه هیچ فعل و انفعال شیمیایی انجام نمی گرفت و حیات روی کره زمین غیر ممکن می شد.پس از روی علم بدون قصد و توجه ثابت می شود که جهان ابتدایی داشته است و از همین جا ضرورت وجود خدا ثابت می شود چون هیچ شی حادثی نمی تواند به خودی خود حادث شود بلکه برای حدوث آن محرک نخستین یعی خالق بعبارت دیگر خدایی لازم است.
علم نه تنها حدوث عالم را ثابت می کند بلکه روشن می سازد که دنیا در یک لحظه معین در نتیجه یک انفجار بزرگ بوجود آمده است و این لحظه تقریبا پنج بیلیون سال پیش بوده و هنوز هم دنیا در حال گسترش است.گسترشی که از مرکز انفجار شروع شده و ادامه دارد اگر کسی برای دلایل علمی ارزش قائل شود باید قبول کند که دنیا در نتیجه خلقت بوجود آمده و قوانین خلقت مافوق قوانین طبیعی است چون خود قوانین طبیعی هم مخلوق اند. و چون خلقت بدون خالق متصور نیست پس خالقی وجود دارد که همان خداست که عالم مادی و قوانین آن را خلق کرده استوبا آن قوانین عالم را به سوی تکامل و توسعه سوق می دهد.البته عموما تکامل کلمه خوش آیندی نیست و خدا پرستان از آن نفرت دارند و من هم با آنها هم عقیده ام ولی باید اذعان کرد که بین تکامل مورد نظر مادیون و تکامل و انبساط تدریجی خلقت تفاوت زیادی وجود دارد.
اگر علمای طبیعی دلایل علمی را همانطور که برای اخذ نتایج علمی و تامین منظور شخصی مطالعه می کنند از نظر دلالت وجود خدا مورد مطالعه قرار دهند قهرا به وجود صانع معترف خواهند شدوالبته باید تعصب را هم کنار بگذارند مطالعات علمی صاحب هر عقل سلیمی را مجبور می کند که به یک علت نخستین قائل شوند که ما اسم آن را خدا می گذاریم.
خداوند به نسل کنونی بشر یعنی نسل ما لطف بیشتری نموده و با کشفیات مهمی که در علوم طبیعی صورت می گیرد ما را غرق رحمت کرده است و تمام افراد بشر اعم از علما و عوام باید به شکرانه این موهبت عظیم ایمان خود را راسختر کنند و
همانگونه که یک عالم روشن بین با مشاهده دلایل علمی باید به خدا ایمان بیاورد یک فرد عامی هم باید از این دلایل برای ایمان آوردن به خالق استفاده کند.همچنین باید دانست که تکامل یکی از قوانین طبیعت است که خداوند در هنگام آفرینش عالم مادی آن را هم خلق کرده تفسیر کتاب طبیعت یگانه وسیله ای است که ما با آن می توانیم دلایلی که در این مطلب بخوانیم تفسیر کنیم.
انتخاب طبیعی یکی از سازوکارهای مهم تکامل است و همانگونه که تکامل خود یکی از سازوکارهای خلقت است انتخاب طبیعی نیز از آن محسوب می شود.
اهمیت این سازوکارها از درجه دوم است چه این سازوکارها همه مخلوق خدایند و نوعی که در نتیجه انتخااب طبیعی و تکامل به وجود می آید به همان اندازه مخلوق خداست که نوع خلق شده با دست خدا همان است.
انتخاب طبیعی نمی تواند نوع جدیدی را بوجود بیاورد فقط می تواند به ادامه حیات نوع جدید کمک کند و یا مانع زندگی شود انتخاب طبیعی از روی انواعی عمل می کند که در نتیجه تحول بوجود می آید که آن نیز نتیجه قوانین وراثت و عوامل تناسلی است و نتیجه کورکورانه مادی چنانکه بعضی ها فکر می کنند نیست .تحول ها و جهش ها که در حیوانات و نباتات مشاهده می شود نتیجه پیشامد ها و تصادف های غیرمترقبه نیست.مثلا اگر جهش هایی که برای کوچکتر شدن اندام صورت می گیرد در نظر بگیریم در صورتی که تحول تصادفی می بود چنان لازم می آمد که فقط روی یک عضو عمل کند در صورتی که ما می بینیم روی خاصیت ها هم تحول ایجاد می کند و انواع را به تکامل سوق می دهد باید قبول کرد که در پشت این تحولات و تغیرات قوه عاقله ای وحود دارد که آنها را ایجاد و قوانین آنها را برقرار کرده است.
در این مختصر نمی توان تمام دلایلی که در طبیعت مشاهده می شود را ذکر کرد ولی من در مطالعات محدود خودم در جنین شناسی دگر دیسی حشرات شواهد و دلایل بیشماری را دیده ام و هر قدر بیشتر طبیعت را مشاهده کردم بیشتر شواهد و دلایل بدست آوردم.
فرآیند و پدیده تکامل و طرز انجام یافتن آن بدانگونه که ما مشاهده می کنیم مظخر یک حکمت عالیه است تکامل در حقیقت چیزی جز یکی از مراحل آفرینش نیست.
علی رغم انفجار نظریات تعصب آمیز متدینان و مادیگرایان افراطی که تعصب حتی باوجدانترین آنها را نیز به اشتباه می اندازد اعتقاد داشتن به تکامل مخالف با ضروریات دین نیست بلکه عکس آن است چگونه ممکن است تکامل را مطالعه کرد و به خدا ایمان نیاورد؟
از زمان اوگوستین قدیس که در قرن چهارم می زیست تا امروز عده ی زیادی از دانشمندان که قائل به خلقت بودند خلفت مستقیم را قبول نداشتند بلکه ایشان معتقد بودند خلقت با تکامل انجام می گیرد برای این گروه (که من خود را از آنها می دانم)تکامل اهمیت دینی فراوانی دارد و هر فرد با وجدان و بی تعصب را مستقیما به سمت خدا راهنمایی می کند.
باز هم تکرار می کنم:اگر کسی با فکری روشن علوم را مطالعه و تحصیل کند لزوم وجود آفریدگار را باور خواهد کرد.منبع کتاب اثبات وجود خدا نوشته جان کاوور مونسما شرکت انتشارات علمی و فرهنگی