2. بعضی از فیزیک دانان، ضمن یاری از تعبیرهای مذهبی، به علماصالت بیشتری میدهند. برخی از آنان مثل تیپلر (Tipler ؛ فیزیک دانانگلیسی) معتقدند که دین را اساساً با زبان فیزیک میتوان فهمید ودرباره آن تنها بر اساس نظریههای فیزیک میتوان قضاوت کرد. تیپلرمیگوید: «هدف من در این مقاله آن است که وجودی متعال را استدلالکنم... تحلیل من در حوزه فیزیک خواهد بود، گرچه من مختارم تااصطلاحات مذهبی نظیر قدرت مطلق و... را به کار برم، زیرا، آن ها رامفاهیم فیزیکی تلّقی میکنم. اما خدایی که من ادّعا میکنم که وجودش به صورت طبیعی در کیهانشناسی طبیعی مطرح میشود، خدای سنّتی تغییرناپذیر نیست... بلکه خدای متحوّلی است که شبیه به خدایشلینگ الکساندر، وایتهد و تیلارد دو شاردن است».این افراد میکوشند تا مدّعاهای دین را از علم به دست آورند. مثلاً، در علم روز، اصلی به نام «اصل آنتروپیک» مطرح شده است که میگوید: اگر در جهان اوّلیه، مقادیر برخی از کمیت های فیزیکی چیزی جز آنچه داشته میبود، حیات، امکان بروز نمییافت. این گروه، با یاریجستن از این اصول، میخواهند خدا را ثابت کنند. (14)بعضی دیگر از فیزیک دانان، الهیّات را ورای فیزیک میبینند، ولی باور دارند که فیزیک در شکل دادن به آن سهم دارد. به عقیده آنان، تحوّل فیزیک، ما را به افق متافیزیک رسانده است و ما با مطالعه جهانفیزیکی میتوانیم به شناخت واقعیت برسیم. از این دیدگاه، فیزیک بهترین راه رسیدن به خداست. چنان که پل دیویس میگوید: «هرچند ممکن است عجیب به نظر برسد ولی من بر این باورم که در مقایسه با دین، علم راه مطمئنتری به سوی خداست». (15)3. تعداد زیادی از فیزیک دانان یا به خاطر تعارضی که در بعضی موارد میان علم و دین میبینند ـ مثلاً در معجزهها یا مسئله حیات پس از مرگ ـ و یا به خاطر پیروی از مُد ـ اصالت دین را نفی میکنند و حاضر نیستند ملاحظات دینی را در بحث های خود وارد کنند. به قول اِمِل(Emmel ؛ زیست شناس آمریکایی): «من احساس میکنم که بسیاری از دانشمندان در دوران تحصیلات عالی یا کمی بعد از آن، به مرحلهایمیرسند که احساس میکنند توجه به دیدگاه های متافیزیکی بر خلاف مُد است و لذا برای بقیه عمر، سرشان را در برف میکنند، و کوششی نمیکنند تا منظرهای وسیع تر از حوزه نزدیک به حوزه خویش را ببینند». (16)آن ها، نهایتاً و به همزیستی مسالمتآمیزی میان دین و علم قائلشدهاند و شرکتشان در بعضی از مراسم دینی، نظیر شرکت در مراسم تدفین صوری است. به قول وَینبرگ (S. Weinberg ؛ فیزیک دان نظریهپرداز آمریکایی و برنده جایزه نوبل): «بسیاری از فیزیک دانان، ظاهراً، وابستگی اسمی را با مذهب والدین خود حفظ میکنند، که هدف آن، برگزیدن نوعی عنوان برای هویّت قومی و استفاده در ازدواجها و مراسمتدفین است و فقط تعداد کمی از این فیزیک دانان هستند که به کلاممذهب رسمی خود توجه میکنند». (17)و نیز: «تا آنجا که من از مشاهدات خودم میتوانم بگویم، بیشتر فیزیک دانان امروزی آن قدر بهدین علاقه ندارند که حتّی بتوان آن ها را عملاً ملحد شمرد». (18)ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. Henry Margenau & Roy A. Varghese, eds.Cosmos, Bios, Theos (LaSalle , Illinois: Open Court, 1992), P.1312. Ibid . P.1083. Ref. 2, P.154. Ref. 7, P.1275. Ref. 1, PP.30 – 316. Ref. 7, P.1067. Ibid. P.1058. Ibid. P.1069. Ibid. PP.122 – 12310. Jan Fennema & Iain Paul,eds,Science and Religion(University of Twente: Kluwer Academic Pub. 1990), p.9611. Ref. 7. P.6212. Ibid. P.6513. Ibid. P.M.1314. Ref. 6. P.31415. Paul Davies,God andthe physics (Great Britain: Penguin Books,1983), p.ix16. Ref. 7. P.17117. S.Weinberg.Dream ofa Final Theory (London: Vintage, 1993), p.205 |