بررسی تعارض علم و دین
با ظهور اسلام منافع بسیاری از کسانی که به تحریف و تفسیر کتب آسمانی مطابق امیال خود، دست می زدند، به خطر افتاد، از این رو تحریف ها را گسترش دادند. دامنه ی تحریفات چنان وسیع است که گزارش های کتب مقدس از حوادث طبیعی و تاریخی، متأثر از دانش ها و آگاهی های ناقص بشر آن دوران می باشد. تناقض آشکار گزارهای دینی با تجربیات و مشاهدات بعدی بشر تا مقطعی از تاریخ مانع از رشد علوم تجربی و طبیعی و پس از آن موجب انکار ارزش علمی گزاره های طبیعی و تاریخی متون دینی گردید.رشد علوم حسی و پیشرفت تجربه ها و فرضیه های علمی در قرون اخیر و مغایرت ره آورد این علوم با تحریفات یا تفسیرهای خرافی ارباب کلیسا منجر به قبولی جدایی دین از علم گردید.[8]
کشیشان قلمرو علم و دین را بیگانه از هم دانسته و به جدایی دین از علم رضایت دادند، لکن علوم حسی و فرضیههای علمی بیرحمانه به داوری درباره دین پرداخته و به پنداری و خرافی بودن یا ذهنی بودن دین حکم کردند.[9]
اگر روزگاری دینداران از پی اصرار بر تحریفات و تفسیرهای خرافی خود، صاحب نظران علمی را در آتش میسوزاندند، اکنون علم است که انتقام گذشتهی خود را از دین باز میگیرد. صاحبان علوم تجربی، حملات خود را از آنجا آغاز کردند که هر چه به چشم نیاید و یا از طریق حس اثباتپذیر یا ابطالپذیر نباشد، ذهنی و بی معناست و به این ترتیب به پوچ بودن گزاره?های دینی فتوا دادند.[10]
آن چه درباره مسیحیت و کتب مقدس گفته شد در مورد اسلام و قرآن راه ندارد؛ زیرا قرآن بر خلاف کتب مقدس، حتی به اعتراف برخی اندیشمندان غیر مسلمان که به مقایسه اسلام و مسیحیت پرداختهاند، هیچ نصی در آن نیست که با یافتههای قطعی علوم در تعارض غیر قابل رفع باشد.[11] به ویژه آن که قرآن دارای جامعیت در محتواست. از طرفی به بهرهگیری از عقل و فرا?گیری علم ترغیب می?کند و برای اهل علم ارزش فراوان قائل است[12] و از سویی به کاوش در طبیعت تشویق میکند.[13] علاوه بر آن که در نصوص اسلامی به کسب علم سفارش شده است.[14] در جهان بینی اسلامی علم و دین یک مبنای متافیزیکی واحد دارند و هدف هر دو این است که آثار و صفات خداوندی را بر بشر بر ملا کنند. در این جا میتوان فعالیت علمی را بخشی از فعالیت دینی به حساب آورد که روش و زبان خاص خودش را دارد.[15] البته در میان اندیشمندان غیر مسلمان در کنار نظریه تعارض علم و دین نظریههای دیگری هم مطرح است.[16] به ویژه در دهههای اخیر استقبال قابل توجهی از دین پژوهی از سوی مراکز علمی غیر اسلامی صورت گرفته است[17] که میتوان آن را نشانهی آغاز آشتی بین علم و دین در جهان غرب دانست. پروفسور آنتونی فلو که میتوان او را از بزرگترین دینستیزان عالم به حساب آورد پس از نیم قرن دینستیزی در سال 2004 میلادی وجود خدا را پذیرفت.[18]
[8] . شریعت در آیینه معرفت، ص 173-166.
[9] . همان، ص 168.
[10] . همان.
[11] . قرآن و قلمرو شناسی دین، ص 147.
[12] . زمر: آیه 19.
[13] . یونس: آیه 101 و غاشیه: آیه 20-17.
[14] . زمر: آیه 18 و بحار الانوار، ج1، ص180.
[15] . از علم سکولار تا علم دینی، ص98-96.
[16] . علم و دین از تعارص تا گفتگو، ص 84-64.
[17]. فصلنامه قبسات، بهار 1376، ص22-2.
[18] . مجله نقد و نظر، شماره 35- 36، ص279.