خرده گیری و ایرادات منکرین خدا و نقادین با پشتوانه علمی در چند نقطه محدود خلاصه میشود:
اولاً: برای اثبات وجود خدا، هیچ شیوهای وجود ندارد. به گفته پَجِلز(Pagels ؛ فیزیک دان آمریکایی): «هیچ شاهد علمی بر وجود خالق جهان طبیعت و اراده یا غایتی ورای قوانین شناخته شده طبیعت نداریم».
دوم: علوم به تنهایی میتواند به تمام سؤال های ما پاسخ دهد. به قولبونر (W. Bonner ؛ فیزیک دان انگلیسی): «کار علم این است که برای تمام حوادث جهان واقعی، تبیین هایی عقلانی فراهم کند. اگر دانشمندی در توضیح چیزی، به خدا متوسّل شود، از حرفه علمی خود دور شده است. اگر نتواند مسئلهای را تبیین کند، باید از داوری درباره آن بپرهیزد و باید باور کند که نهایتاً برای آن تبیین عقلانی خواهد یافت».
سوم: جهان طبیعت، خودکفاست و نیازی به ماورای طبیعت ندارد. چنان که وَینبرگ میگوید: «به نظر من، این بسیار مهّم است که ما میتوانیم جهان را ــ هم در زیست شناسی و هم در علوم فیزیکی ــبه گونهای تبیین کنیم که نیازی به دخالت خدا نباشد»(2) .
چهارم: فرضیه طرح جهان ساکن. یعنی جهان از ازل بوده و تا ابد خواهد بود نه آغازی در کار است و نه انجام خواهد داشت. مبنی بر همین فرضیه جورج پولیتزر در کتابش تحت عنوان اصول اساسی فلسفه، به ارتباط اساسی قالب جهان که " جهان هدف آفرینش نبوده است" اذعان کرده و می افزاید: اگر چنین بود آنگاه می بایستی جهان بلافاصله توسط خدا آفریده می شد و از هیچی به هستی می گرایید. برای قبول خلقت، باید در درجه اول وجود زمان را در حالی که جهان وجود نداشته است قبول کنیم و اینکه چیزی از نیستی به هستی شکل گرفته باشد. این مسئله ای است که علم نمی تواند تسلیم ان شود(3).
اینها نقاط کلیدی و دلایل عمده دهریون بر عدم ضرورت وجود خدا می باشد. انها بیشتر می کوشند تا جواب علمی به هر سوال بدهند، میخواهند تا تصویر علمی از مهمترین موضوع یعنی خلقت طبعیت داشته باشند و دست خالق را در خلقت آن کوتاه نمایند. اما از آنجائکه علم با تعریف امروزی اش دست آورد جدید بشری است و از جانب دیگر سر و کار علم بر طبعیت محدود میشود؛ پس با چنان محدودیت آیا علم میتواند تصویری از علت اجنبی و بیگانه ای معلول طبعیت بدهد؟ این سوال در واقع تادیب غیر مستقیم علم است بر گستاخی ها و جسارتهایش و سدی است برای پذیریش فرضیه و داده های علم در عرصه انکار وجود خداوند. این موضوع چنان کمر علم را خمیده ساخت حتی باوجودیکه علم توانست ذهن انسان غربی را آزاد از قیود و تکالیف مذهبی نماید اما هیچگاه تفوق نیافت تا انسان غربی را متقائد بر انکار وجود پروردگارش بسازد. آمار نشان میدهد اکثر غربیان بوجود خداوند باور دارند و بعضی هم اظهار عاجزی میکنند یعنی برایشان مشکل است تا تصمیم بگیرند.
اگر نیروی هستهای که پروتون ها و نوترون های هسته را در کنار هم نگه میدارد، کمی ضعیف تر از فعلی آن بود، هرگز اتمی تشکیل نمیشد و بر عکس اگر کمی قویتر بود، پروتون ها به هم نزدیک تر میشدند و اتم ها وستارگان و زمین هیچگاه بوجود نمیآمدند(4) . فکر نکنم هیچ عاقلی براین درستکاری و ظرافت تصادف اطلاق کند پس این مدبر دانا و توانا کی است که چنان تدبر و ظرافت را در خلقت طبعیت بخرج داده است؟
از جانب دیگر فرضیه تکامل نیز مدعی برآنست که مولکولها غیر طبیعی از روی تصادف اسید های آمینه را ساخته و اسید های آمینه از روی تصادف پروتین، و در نهایت پروتینها دوباره از روی تصادف موجودات زنده را شکل دادند. با این حال، احتمال وجود تصادفی یک موجود زنده کمتر از احتمال ساخت برج ایفل در حالت مشابه است زیرا حتی ساده ترین سلول بدن، پیچیده تر از ساختار های دست بشر در دنیا می باشد.
چگونه ممکن است فکر کنیم که هماهنگی در دنیا از روی اتفاق صورت گرفته است در حالی که هماهنگی فوق العاده طبیعت حتی با چشمان غیر مسلح قابل مشاهده است؟ این ادعایی غیر منطقی است که بگوییم: جهان، که هر گوشه اش خبر از وجود خالقی را می دهد خود آفریننده خویش بوده است. (5)
پل دیویس میگوید: «دیر یا زود باید چیزی را به عنوان اصل و مبنای وجود بپذیریم: خدا، منطق، مجموعه قوانین یا مبنای دیگر. پس پرسش های نهایی، همواره، ورای ظرفیت علم تجربی... باقی میمانند. من جزء دانشمندانی هستم که پیرو ادیان متداول نیستند، ولی با اینهمه انکار میکنم که جهان حادثه بی هدف بوده باشد... به نظر من، باید موردی عمیقتر برای توضیح وجود داشته باشد. اینکه کسی بخواهد این مورد عمیق را خدا بنامد، مربوط به ذوق و نوع تعریف اوست».(6)
در واقع بدن انسان چنان لبریز از نشانه های وجود خداوند می باشد که در هیچ دائره المعارف دو جلدی هم جا نمی گیرد. فقط بدن انسان لازمه اندیشه نمی باشد. دنیا سر شار از کثرت موجودات زنده، از تک سلولی تا گیاهان، از حشرات تا موجودات دریایی و از پرندگان تا خزندگان می باشد. اگر شما یک مشت خاک را بر داشته و به آن نگاه کنید، حتی در درون آن می توانید موجودات زنده متعددی را با ویژگیهای گوناگون پیدا کنید. این مسئله برای هوایی که آنرا تنفس می کنید نیز صدق میکند. حتی بر روی پوست شما موجودات زنده بیشمار وجود دارند که اسامی شان برای شما آشنا نمی باشند. در روده های تمام موجودات زنده، میلیونها باکتری یا موجودات زنده تک سلولی وجود دارند که به عمل هضم کمک می کنند. تعداد حیوانات در دنیا به مراتب بیشتر از تعداد انسانها می باشد. وقتیکه ما به دنیای گیاهان نیز نظری می اندازیم به این نکته پی می بریم که نقطه ای در زمین یاقت نمی شود که در آن حیات وجود نداشته باشد. تمام موجوداتی که در حوزه میلیونها کیلومتر مربع پخش می باشند، ساختار بدنی متفاوت، زندگی متفاوت و سهم متفاوت از توازن بوم شناختی دارند. اینکه ادعا کنیم همه اینها از روی تصادف و بدون هدف یا قصدی بوجود آمده اند ادعایی مضحک آور است. هیچ اتفاق تصادفی نمی تواند به یک چنین دستگاه پیچیده ای تبدیل شود.
تمام این شواهد ما را به این نتیجه می رساند که جهان با "خود آگاهی" معینی بکار خود ادامه می دهد. پس چه چیزی منشاء این خود آگاهی است؟ (7)
گالیله: «خداوند در اعما ل طبیعت، بیشتر از جملههای مقدّس انجیل، متجلّی میشود»
قول نیوتون: «این زیباترین نظام خورشید و سیّارات و ستارههای دنبالهدار، تنها میتواند در نتیجه تدبیر و حاکمیت یک موجود دانا و توانا پدید آید».
اگر بر کشفیات جدید علمی که نقد بر ادعا های منکرین خدا می باشد بپردازیم مقاله طویل شده سبب ملالت خاطر خواننده محترم میگردد. اما باکمال تواضع حرف ما به دهریون و منکرین خدا که سنگ علم را بر سینه میکوبند، حداقل امروز دیگر دست بندهای علمی را از بازوان تان دور اندازید. امروز نه تنها شما پشتوانه علمی ندارید بلکه از قضاء روزگار فرآورده ها و کشفیات جدید علمی علیه ادعا های خدا ستیزانه است.
در آخر خدا کجاست؟ جواب قرآن اینست که خداوند مستقر بر عرش می باشد. بعضا گفته میشود خداوند در هر کجا حضور دارد، این قول از تائید قرآن برخوردار نیست بلکه خداوند به علم خود هرجا است یعنی به علم خود آگاه از هر چی است. به عبارت دیگر هیچ چیزی خارج از دایره علم و آگاهی پروردگار عالم نیست.
هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ?4? سوره الحدید – آیه 4
ترجمه: اوست آنکه آفرید آسمان ها و زمین را در شش روز باز مستقر شد بر عرش میداند آنچه در می آید به زمین و آنچه بر می آید از آن و آنچه فرود می آید از آسمان و آنچه بالا میرود اندر آن و او با شما ست هرجا که باشید و خدا بآنچه میکنید بینا ست.
-------------------------
(1) آشنائی با فلسفه غرب
(2) فیزیکدانان غربی و مسئله خدا باوری
(3) شناخت خدا از طریق برهان
(4) فزیکدانان غربی و مسئله خداباوری
(5) شناخت خدا از طریق برهان
(6) فزیکدانان غربی و مسئله خداباوری
(7) شناخت خدا از طریق برهان