سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا را در هر نعمتى حقى است ، هر که آن حق از عهده برون کند خدا نعمت را بر او افزون کند و آن که در آن کوتاهى‏روا دارد خود را در خطر از دست شدن نعمت گزارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
اثبات وجود خداوند ، آیا جهان خالق دارد یا ازلی است ؟ ، دانشمندان و خدا ، فیزیک دانان و خداباوری ، فیزیکدانان غربی و اعتقاد به دین ، بشارت آمدن حضرت محمد و عیسی مسیح و مهدی ، قرآن از نگاه دانشمندان غربی ، اعجاز قران درباره مرکز دروغ گویی ! ، محاسبه سرعت نور در قرآن ، معاد از لحاظ علمی ، معجزه زمین شناسی قران ( پست ترین نقطه زمی ، معجزه قرآن - اتساع زمانی ، معجزه قرآن - پیدایش هستی ، معجزه قرآن - تجزیهء اتم ، معجزه قرآن جدایی قاره ها ، معجزه قرآن - ستونهای نامرئی آسمان ، معجزه قرآن گسترش کائنات ، معجزه قرآن - نطفه گذاری در درختان بواسطهء باد ، معجزه قرآن به وجود مدارهای خورشید و ماه ، معجزه قرآن تشکیل شدن جو زمین و زمین از هفت لا& ، معجزه قرآن در مورد تاریکی اعماق دریا ، معجزه قرآن در مورد مورچه ، معجزه قرآن درباره پرده های جنینی ، معجزه قرآن درباره وحدت هستی ، معجزه قرآن ربُّ المشارق والمغارب ، معجزه قرآن فروپاشی ستارگان ، معجزه قرآن وجود برزخ در میان دریاها ، معجزه قران - اسپرم های زنده در منی انسان ، معجزه قران - دوگانگی یا دو قطبی بودن همه چ ، معجزه قران در تحریم شرابخواری ، معجزه قران- کمبود اکسیژن در طبقات فوقانی جو ، نظم راز بزرگ هستی دکتر محسن فرشاد ، هاوکینگ و اعتراف به وجود خدا ، هر چیزى خداوند را تسبیح مى گوید ! ، اهرام مصر و معجزه قرآن ! ، با علم هم، میتوانیم به خدا ایمان بیاوریم! ، قرآن و کاهش اضطراب ، قران و نظریه تکامل ، قسم به آسمان دارای راهها ! ، آفرینش جهان ، اثبات وجود خدا نوشته جان کلوور ، آیا پروتئین بصورت تصادفی به وجود آمده است ؟ ، آیا جهان از عدم به وجود آمده است ؟ ، بهترین زمان برای شیردهی طبیعی و قرآن ! ، پاسخ به ادعاهای بی اساس استیون هاوکینگ ، پایه های شریعت اسلامی ، جنین انسان و قرآن ، جهان علم به سوى خدا باز می گردد ! ، چرا خداوند خالقی ندارد ؟ ، چهار دلیل عمده برای اثبات وجود خدا ، خدا کجاست ؟ ، اثبات وجود خداوند با برهان ، احتمال تصادفی به وجود آمدن حیات در دنیا ، ادعای هاوکینگ مبنی بر جامعیت فیز&# ، استیون هاپکینز ، اشاره قرآن به وجود کروموزوم XY ، اعجاز تشریعی در قرآن ، اعجاز قرآن به تشکیل کائنات از یک توده گازی شکل ، اعجاز قرآن در مورد زنبور عسل ، اعجاز قران در مورد حرکت خورشید ، قرآن از دیدگاه دانشمندان ایتالیائى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان اسکاتلندى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان انگلیسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان روسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان آمریکایی ، قرآن از دیدگاه دانشمندان فرانسوى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان هلندی ، رفع یک شبهه - فرو رفتن خورشید در چشمه ! ، زمین سیاره ای ویژه ! ، ستاره های سیاه ، شب و قرآن ! ، طراحی بی نهایت هوشمند ، طرح عظیم استیون هاوکینگ ، عاقبت خورشید و قرآن ! ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :28
بازدید دیروز :13
کل بازدید :115093
تعداد کل یاداشته ها : 93
103/2/14
2:46 ع

معجزه قرآن درباره پرده های جنینی

در بدن مادر ( در اطراف جنین) سه پرده وجود دارد با نامهای پرده های سه گانه آمینوس،کوریون وآلانتوئید.....یا

با نامهای پرده  شکمی،پرده رحمی و پرده آلانتوکوریون دراطراف جنین.

خداوند لایزال الهی  وجود سه پرده در اطراف جنین در شکم مادر را که بشر در عصر حاضر کشف کرده 1400

 سال قبل بر زبان پیغمبرش محمد مصطفی صلی الله علیه وآله بیان نموده است.

سوره زمر آیه6:

خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِن

بَعْدِ خَلْقٍ فِیظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّاهُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ

او شما نوع بشر را از یک تن آفرید پس از آن جفت او قرار داد و برای شما نوع بشر هشت قسم از چهار پایان

 ایجاد کرد و شما را درباطن رحم مادران در سه تاریکی با تحولات گوناگون بدین خلقت زیبا آفرید این خداست

پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست و هیچ خدائی جز او (در عالم) نیست پس از درگاه او به کجا میروید.


  

پایه های شریعت اسلامی

هر قانونگذاری و تشریعی لازم است بر اساس پایه ها و اصولی بنا گردد که از آن برای بقا و دوامش در بین مردم کمک گیرد تا به عدالتش راضی و از حکمتش مطمئن باشند و در زندگی مصالح فرد و مجتمع را تأمین نماید. به لطف الله شریعت اسلامی دارای پایه ها و اصول ثابتی است و از چنان ویژگیی برخوردار می باشد که مردم با اطمینان و اعتماد تمام آن را پذیرفته و در مقابلش تسلیمند، چون قوانینش با فطرت سالم هماهنگ می باشد که آن همان ویژگی است الله تعالی انسان را بر اساس آن خلق نموده است که غیر قابل تبدیل و تغییر می باشد. و همچنانکه همه شواهد بر آن گواه است، عقلهای سالم را مخاطب خویش قرار می دهد، به کار و کوشش تشویق می کند، به جهاد در راه الله دعوت می نماید، و منادی ایثار، آزادی، مساوات، احسان و نیکوکاری می باشد.

از جمله اصولی که شریعت اسلام بر آن مبتنی است می توان به این موارد اشاره نمود:

1. شریعتی است که مردم را زیادتر از حد توان تکلیف نمی کند و آن را آسان می گیرد.چون تکالیف اسلام جملگی در حد توان انسان و فاقد چنان مشقتی است که انسان نتواند آن را انجام دهد. خداوند در وصف آن می فرماید: " ما جعل الله علیکم فی الدین من حرج "(خداوند در دین بر شما سختی قرار نداده است.) و می فرماید:" لا یکلف الله نفساً إلا وسعها "(خداوند هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کند.)

2.  قوانین اسلام برای تمام مردم آمده و به حالات فردی، جزئی و شخصی توجه نشده است.

3. در هنگام ضرورت برای مردم رخصتهایی قرار داده است تا قوانین آن موجب مشقت نگردد. مثلاً در اسلام روزه ماه رمضان واجب است اما برای مسافر و مریض رخصت است.

4. کمی تکالیف:و آنچه مربوط به آن است در ارکان پنجگانه خلاصه شده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: "إن الله فرض فرائض فلا تضیعوها وحد حدوداً فلا تعتدوها، و حرم أشیاء فلا تنتهکوها، و سکت عن أشیاء رحمة بکم فلا تبحثوا عنها "[رواه الدارقطنی]«خداوند واجباتی را بر شما قرار داده، با ترک کردن و سستی در انجامش آن را ضایع نکنید و حدودی را مقرر فرموده از آن تجاوز نکنید؛ چیزهایی را حرام کرده است به آن نزدیک مشوید و استفاده نکنید و در مورد چیزهایی به قصد رحمتش بر شما سکوت کرده است در مورد آن بحث نکنید.»

5. تدریج در احکام:اصلی است که اسلام برای معالجه عادات مذموم که در دلهای مردم ریشه دوانیده بودند استفاده کرده است و به تدریج بدون به کار بردن شدت عمل در نهی و تحریم آنها توانسته به اصلاح آن اقدام نماید. برای مثال برای حذف شراب در زندگی مردمی که حیاتشان با آن مخلوط شده بود با تحریم تدریجی و یک شیوه حکیمانه آن را از زندگی مردم دور نمود بدون اینکه چنان حرج و سختی را احساس کنند.

6. حرکت کردن بر مبنای مصالح عامه:یکی دیگر از اصول تشریعی اسلام است؛ چنانکه بعضی از احکام که نسخ آن موجب مصالح عموم بوده است، نسخ گردید. چنانچه در احکام مربوط به وصیت و آیات میراث موجود است. یا تحویل قبله از مسجد الاقصی به سوی کعبه در مکه مکرمه از آن جمله است. و در سنت نیز شاهد آن هستیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: " کنت نهیتکم عن زیارة القبور ألا فزوروها فإنها ترقق القلب و تدمع العین و تذکر بالآخرة"[مسند امام احمد]«من شما را از زیارت قبرها منع کردم و حال به زیارت آنها بروید چون موجب نرمی دلها و جاری شدن اشک چشمان و وسیله یادآوری قیامت است.»  

برگرفته از کتاب قرآن و اعجاز تشریعی، تألیف: استاد محمد اسماعیل ابراهیم،


  

اعجاز تشریعی در قرآن

نوشته: استاد محمد اسماعیل ابراهیم

زمانی که غربیها به خود می بالند که تمدنشان چنان تمدنی است که برای اولین بار در طول تاریخ بشری حقوق انسانها را به طور رسمی در همه دولتهای مختلف اعلان نموده است و افتخار می کند که آنها برای اولین بار در تاریخ قرن بیستم اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب نموده اند و آن را به عنوان نمونه عالی در به رسمیت شناختن حقوق انسان محسوب می دارند، فراموش کرده و یا خود را به فراموشی زده اند در اینکه قرآن کریم این حقوق را چهاره قرن قبل به اسم مبدأ واحد بشریت به رسمیت شناخته و تثبیت نموده است، چنانکه می فرماید: {یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ}(الحجرات:13) (ای مردم ما شما انسانها را از زن و مردی خلق کردیم و شما را در قالب گروهها و شعبه ها قرار دادیم تا همدیگر را باز شناسید به راستی که گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. به حقیقت که الله تعالی بسیار دانا و آگاه است.) این آیه خطاب به همه مردم است که علی رغم اختلاف در رنگ،پوست،نژاد و دین، از زن و مرد آفریده شده اند و در ولادت و اصالت مساویند و قرآن با این اصل وحدت جنس بشری را ثابت گردانید واینکه هیچ فردی بردیگری جز به تقوی برتری ندارد.

قرآن کریم شامل مبادی عالی بسیاری است که برعظمت و اصالت آن دلالت می کند که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:

1. آزادی در نظر و عقیده:" لا إکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی" [بقرة:255] (در دین اجباری نیست، هدایت از گمراهی به خوبی آشکار شده است.) و در جایی دیگر می فرماید:" قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون ، و لا أنتم عابدون ما أعبد ، و لا أنا عابد ما عبدتم ، ولا أنتم عابدون ما أعبد لکم دینکم و لی دین"[سورة الکافرون](بگو ای کافران: من آنچه را که شما می پرستید، نمی پرستم. و شما نیز معبود به حق مرا عبادت نمی کنید. و من به آن صورت که شما عبادت می کنید، عبادت نمی کنم و شما نیز به مانند من عبادت نمی نمایید، دین شما برای خودتان و دین من نیز برای خودم.)

2. عدالت در معاملات:می فرماید:" یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود"[مائدة:1](ای کسانی که ایمان آورده اید: هرگاه با کسی پیمان بستید به آن وفا نمایید.) و در جای دیگر می فرماید:" و أوفوا بعهد الله إذا عاهدتم و لا تنقضوا الأیمان بعد توکیدها"[نحل:91](هنگامی که با الله عهد بستید به آن وفا کنید و بعد از آنکه عهد و پیمان را محکم نمودید آن را نقض نکنید.) و همچنین می فرماید:{الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ}[البقرة:275](کسانیکه ربا می خورند برنمی خیزند مگر مانند برخواستن کسی که شیطان بر اثر تماس او را آشفته کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: داد و ستد مانند ربا است. حال آنکه خداوند داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانیده است.) ودرجایی دیگر می فرماید:{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلا یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً   ...ٌ  }[البقرة:282](ای کسانیکه ایمان آورده اید هرگاه به قرضی تا سررسید معین با یکدیگر معامله نمودید آن را بنویسید. باید نویسنده ای بر اساس عدالت میان شما بنویسد و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری کند؛ همانگونه که خداوند او را آموزش داده است. و کسی که بدهکار است باید املاء کند و او بنوسد. واز خداوند که پروردگار اوست بترسد وازآن چیزی نکاهد....)

3.  قوانین مربوط به احوال  شخصی:مجموعه ای از اصول عادلانه ای است که بر اساس احوال شخصی انسان  در خانواده پایه گذاری شده است، اسلام برای آن نظام کاملی را بطور مفصل که شامل مسائل ازدواج، طلاق، بارداری، عده، شیردادن و شیرخوارگی، نفقه، میراث و حقوق فرزندان و اقوام می باشد، قرار داده است. ودر احکام کلی آن چنان وسعتی وجود دارد که مجتهد می تواند از آن قابلیت استفاده کند و احکامی را متناسب با زمانها و مکانهای متغیر استنباط نماید.

4. قانون جنائی:به حق بزرگترین دلیل بر عظمت و بزرگی قرآن، تشریع برای پیشگیری از جرم و جنایت می باشد. سختگیری های تصویب شده در قوانین اسلامی چنان با ظرافت طرح ریزی شده که همه جوانب عدالت و حکمت و رحمت را شامل است. به گونه ای که در ضمن منع کردن از انواع تجاوزها، امنیت و آسایش را برای بندگان خداوند به ارمغان می آورد.


  

معجزه قرآن اتساع زمانی

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بسیار عجیب است که مسلمانان از معادله ی دیگری استفاده می کنند تا این مطلب را آشکار نمایند که فرشتگان

به سرعت نور شتاب می گیرند.

قرآن آنها در یک آیه بیان می کند که ظاهرا زمان برای فرشتگان با سرعت ثابت از برای انسانها کمتر می گذرد.

که این مطلب با نسبیت خاص اینشتین صدق می کند که در آن نیز در سرعتهای بالا زمان برای اشیایی با آن سرعت

آرام تر می گذرد.

مسلمانان از نسبیت خاص اینشتین و این آیه استفاده کرده اند تا از این مطلب که فرشتگان در حقیقت به سرعت

نور شتاب می گیرند حمایت کنند.

آیه: "فرشتگان و ارواح در یک روز به او (مذکر) صعود کردند که این معادل پنجاه هزار سال برای انسان است"!

 معارج 4

در اینجا فرشتگان یک روز را معادل پنجاه هزار سال برای انسان گذر می کنند. (زمان در مقابل زمان و نه زمان

در مقابل فاصله ).

اگرچه طبق نظریه  نسبیت خاص اینشتین و بوسیله  این تغییرات زمان (تاخیرات زمانی) بدست آمده به عنوان

 یک ادعا از مسلمین (که واقعا آن فرشتگان به سرعت نور شتاب می گیرند) را می توانیم تصدیق یا انکار کنیم.

آلبرت اینشتین یک مسلمان نبود اما یهودی  بود که نظریه معروف نسبیت خاص را ارائه داد.

هرچه سرعت بیشتر بشود زمان آرام تر می گذرد.

در بیرون یک میدان گرانشی زمان اینگونه است:

  ?t= ?t0/ (1-v^2/c^2) ^0.5

جاییکه   ?t0   زمانی می باشد که برای متحرک بوسیله ی متحرک معادل است.

  ?t   زمانی است که برای متحرک معادل گذر ایستگاهی است.

V   سرعتی است که به شاهد ایستگاهی نسبت داده می شود.

  ?t0  زمانی است که برای فرشتگان می گذرد. (یک روز).

  ?t   زمانی است که معادل زمان برای انسانها است. (پنجاه هزار سال قمری در دوازده ماه قمری بر سال قمری

 در 27.321661 روز بر ماه قمری).

و V  سرعت فرشتگان در این مورد است. (که ما قصد داریم آنرا حساب و با سرعت شناخته شده نور مقایسه کنیم)

. سرعت نور در خلا 299792.458 کیلومتر بر ثانیه است.

از معادله ی بالا می توانیم آن سرعت ناشناخته را حساب کنیم:

v=c (1-?t0 ^2/?t^2) ^0.5

حال بهتر است اظهارات مسلمین را در معادله جایگزین کنیم و ببینیم که فرشتگان مسلمین واقعا به سرعت نور شتاب

می گیرند یا نه؟

ارقام را از آیه در این معادله جایگزین می کنیم:

v =c (1-(1^2/(50000*12*27.321661)^2))^0.5

v = c * 0.99999999999999981

v = 299792.4579999994 km / s

این اتساع زمانی (تغییرات زمانی) نشان می دهد که فرشتگان در بیرون از میادین گرانشی به سرعت نور شتاب

می گیرند. (کمی کمتر از سرعت نور زیرا جرم دارند).

این نمی تواند یک تصادف باشد !! زیرا سرعت حساب شده دقیقا یکسان با آیه ی قمری قبلی همچنین در بیرون

 از یک میدان گرانشی است.

مسلمانان همواره می پرسند که آیا محمد (ص) که سواد نداشت 1400 سال پیش چگونه این مطالب را گفته !!؟

پس ایمان بیاوریم که قرآن کلام خداست.

ترجمه (انگلیسی به فارسی): علیرضا یعقوبی

منبع: http://www.speed-light.info

 


  

آیا جهان از عدم به وجود آمده است ؟

اولا : ایـن که برخی مى گویند : «علم ثابت کرده است که چیزى از عدم بوجود نمى آید» مربوط به شرائط کنونى است یعنى در این شرائط که امروز زندگى مى کنیم هیچ گاه دیده نشده است که چیزى از عـدم بـه وجـود بـیاید ولى آیا این اصل از قدیم ترین ایام , یک اصل اساسى در عالم هستى بوده است ؟
هرگز دلیلى براى آن نیست ، مـثلا علم مى گوید : در شرائط کنونى هیچ موجود زنده اى در جهان طبیعت از موجود بى جان به وجـود نـمى آید ، حتى جانداران اعم از گیاه و حیوان همگى از موجود جاندارمتولد شده و به وجود مى آیند ، در حـالى که مى دانیم همیشه چنین نبوده است ، زیرا هنگامى که کره زمین از خورشیدجدا شد ، یـک پـارچـه آتش بود و هیچ موجود زنده اى در آن نبود که دیگر موجودات جاندار از آن به وجود آیند .
اگر گفته شود که حیات از کرات دیگر به این کره منتقل شده است همین سخن را درباره کرات دیـگـر نـیـز تکرار مى کنیم که آنها نیز مدتى بسان کره زمین یکپارچه آتش بودند ، چگونه موجود زنـده اى در آنـهـا پـدید آمد ؟
بنابر این روشن مى شود که در شرائط خاصى موجودات بى جان به صـورت موجودات جانداردرآمده و تغییر شکل داده اند هر چند این کار امروز در این شرائط عملى نیست.
در این صورت اگر ما پیدایش وجود را از عدم نمى یابیم , دلیل بر عدم امکان آن نیست . به خصوص این که کوچکترین دلیل عقلى بر امتناع آن وجود ندارد . الـبـته این که مى گوئیم دلیل بر امتناع پیدایش وجود از عدم نداریم و وجود مى تواند از عدم پیدا شـود , نـه بـه آن معنى است که وجود چیزى خود به خود از عدم بجوشد , و نیستى مایه و مقدمه هستى گردد و بدون هیچ سببى عدم براى خود لباس هستى بپوشد زیرا پیدایش وجود از عدم به ایـن مـعـنى , ملازم با انکار قانون علیت و معلولیت است ونتیجه این مى شود که یک شیئى بدون ایـنکه علتى آن را پدید بیاورد خود به خود ,منقلب به هستى گردد و خلاى را با هستى خویش پر کند . بلکه مقصود ما از پیدایش وجود از عدم این است که
اگر چیزى سابقه عدم ونیستى داشته باشد , بعدا در سایه علتى نیرومند مى تواند نیستى را رها کرده ولباس هستى بپوشد و چنین سابقه اى مانع از آن نمى شود که در پرتو علتى ،موجود گردد.
ثـانـیـا : دنیاى ماده بدون شک حادث است و نمى تواند ازلى باشد زیرا مى دانیم تمام اتم هاى جهان تدریجا در حال تجزیه و شکسته شدن هستند و بـه ایـن تـرتـیـب ، عـمـرجهان مقدار ثابتى خواهد بود ، که با فرا رسیدن آن تمام اتم ها تجزیه و شکسته خواهند شد.
و اگر بر این جهان بى نهایت زمان گذشته باشد ، باید پایان کار جهان فرا رسیده و تجزیه تمام آن ها صورت گرفته و امروز چیزى به نام ماده وجودنداشته باشد . مثلا اگر مى بینیم چراغ نفت سوزى در حال سوختن است، حتما مى دانیم که از ازل و در یک زمان بى نهایت روشن نبوده است ، زیرا اگر آن را از ازل روشن کرده بودند ، با توجه به این نکته که مقدار نفت آن محدود است و بى پایان نیست , بایدمدت ها قبل خاموش شده باشد.
هـم چـنین است اتم هاى جهان ، زیرا طبق اصل آنتروپى این جهان پیوسته رو به کهولت و پیرى است و اتم هاى آن دائما در حال فرسایشند و روزى فرا خواهد رسید که همه آنی هاى آن به صورت غیر فعال و بى مصرف درآیند ، زیرا حرکت انرژى همانند نیروى حاصل از حرکت آب، از نقطه مرتفعى به نقطه پائین تراست.
اگر آب موجود از مخزن به مقدار معینى زیاد و یا کم باشد، سرانجام روزى فرا خواهد رسید که در میان آب ها تساوى سطوح برقرار گردد و انرژى حاصل ازریزش آب منتفى و نابود شود . بـنـابـر ایـن اگر این جهان ازلى بود , مى بایست از مدتها قبل , انرژیهاى آن از صورت فعال و موثر بیرون رفته باشد
و دنیا را سکوت مطلق و تاریکى موحش و یک نواختى و در حقیقت یک نوع عدم و نیستى فرا گرفته باشد .
از آن چـه گـفته شد ,
چنین نتیجه گرفته مى شود که این جهان آغازى دارد و تاریخى , وهرگز نمى تواند ازلى بوده باشد.
نکته جالبى که باید به آن توجه نمود این است که علم مى گوید : این جهان پایانى دارد , زیرا همان اصل انتروپى و کهولت و فرسایش و تجزیه اتم ها بهترین دلیل براى پایان جهان است . ولى مى دانیم که چیزى که پایان دارد , حتما آغازى هم داشته است . زیـرا اگـر چـیـزى ازلـى بـاشـد بـایـد هـسـتـى آن از خـود آن و از درون ذات آن بـجوشد , و به عبارت روشن تر , هستى آن خاصیت ذات آن باشد . و چیزى که هستى آن از درون آن مى جوشد ,و وجود و هستى از خواص ذات آن به شمار مى رود , ممکن نیست پایانى داشته باشد . از این جهت دانشمندان مى گویند :
چیزى که پایان دارد , حتما باید آغاز داشته باشد . و چـیـزى که پایان و فنا ندارد ، باید ابتداء و آغاز هم نداشته باشد ، به عبارت دیگر : هر موجود ازلى حتما ابدى است، همانطور که هر موجود فناپذیرى حتما حادث است.
ثالثا : تغییر و تحول و نظام خاصى که در این جهان مشاهده مى شود , نمى تواند ازخواص خود ماده باشد , زیرا مقصود از این سخن آن است که این نظام شگرف ، زائیده تصادف بوده باشد، در حـالی که نظام این جهان مخصوصا آن چه مربوط به عالم حیات است ، آن چنان دقیق و حساب شـده و سـازمان یافته و منظم است که بدون استمداد ازیک منبع علم و قدرت، ممکن نیست به وجود آید . و
احـتـمال تصادف در خلقت این جهان ، طبق حساب احتمالات , مساوى با صفر یعنى عملا محال است.
بـا تـوجـه بـه ایـن سه اصل ,
جواب این سوال روشن مى شود و آن این است که هرگز مـانـعى ندارد که این جهان از عدم به وجود آمده باشد و اصول علمى نیز نشان مى دهد که ماده و انرژى این جهان حادث است و سرانجام نیز رو به فنا مى رود.
تـنها چیزى ازلى و ابدى است که هستى آن از درون ذاتش بجوشد و چنین چیزى نه آغازى دارد و نه فنائى.
و نـیـز روشـن مـى شـود که بر فرض این که ماده جهان ازلى باشد،تغییر و تحول آن نمى تواند از خواص ماده به شمار رود ، زیرا فلسفه و علم دست به دست هم داده وثابت کرده اند که نظام جهان و اسرار و شگفتى هاى آن مخصوصا آنچه مربوط به جهان حیات و زندگى است باید آفریننده قادر و عالمى داشته باشد .

 


  

  2  -دومین منجی هوشیدرماه است. نام او به معنای  «پروراننده نماز و نیایش» می‌باشد. سنت زرتشتیان میگوید که

 با فاصله پانصد تا هزارسال پس از اوشیدربامی ظهور کرده و پس از ظهور، به مدت بیست شبانه روز با اهورامزدا

به گفت‌وگو مینشیند (اشاره به دریافت وحی از خداوند) و سپس زمین را از دروغ و دشمنیو آز و کین برای مدتی

کوتاه پاک خواهد کرد. این فاصله زمانی پانصد تا هزار ساله نیزگویای فاصله زمانی بین عیسی مسیح و رسول‌الله است.

 همچنین معنای نام اخوشیت مانگهه (=اوشیدرماه) که «پروراننده دارنده نماز و نیایش» است، با آداباسلامکه پس

از اعتقاد به وحدانیت خداوند، بر نماز و مناجات تاکیدبسیار دارد، همخوانی دارد.

بنابراین اوشیدرماه، دومین کسی که زرتشت بشارت آمدن او را داد، حضرت محمد (ص) است.

3-اما سومین منجی با نام استوت‌ارته و لقب سوشیانت خوانده میشود. به مدت سی روز با اهورامزدا به گفت‌وگو

مینشیند (اشاره به دریافت وحی از خداوند) و سپس به جنگ با اهریمنان رفته و زمین را برای همیشه از دروغ و

 دشمنی وآز و کین پاک خواهد کرد. تمام رویدادهایی که در دوره او اتفاق می‌افتد به طرز شگفت انگیزی با

وقایع ظهور مهدی موعود طبق روایتهای اسلامی مطابقت دارد.

در گام اول با کمک گرشاسپ و سایر شخصیتهای اسطوره‌ای ایران چون کیخسرو و توس و گیو و یوشت‌ فریان

 و … دهاک =اژی‌دهاک=ضحاکرا میکشد. این واقعه در اسلام به این شکل بیان میشود که حضرت مهدی با

کمک شخصیتهای بزرگی چون عیسی مسیح و سید خراسانی دجال را میکشد. جنگهایی دیگر رخ میدهد و در

 نهایت لشگریان کفر برای همیشه به دست مهدی (=سوشیانت) و سپاهیان او نابود میشوند. این وقایع به زعم

متون زرتشتی در دوره ای به نام «تن‌پسین یا پسین‌روز» اتفاقمی‌افتد که در اسلام این دوره را با نام

«دوره آخرالزمان» میشناسیم.

پس از این رویدادها مردمان دوره ای را بدون حضوراهریمن و دیوان با آرامش و آسایش زندگی میکنند،

گویی همه مردمان به سان نوجوانان پانزده ساله، با طراوت و نیکو هستند.

سپس «فرشگرد» (در اسلام قیامت) روی میدهد و همه  مردمان دنیا از روی پلی به نام «چینوات» میگذرند.

برای نیکوکاران این پل چنان گسترش میابد که شش ارابه، میتوانند به راحتی و در کنار هم از آن عبور میکنند،

آن سوی پل «بهشت» است. اما برای بدکاران این پل چون تار مویی نازک میشود و آنها از آنجا بهدرون

«دوزخ» افتاده و پادافره گناهان خویش را میبینند. این روایت در قرآن به نام «پل صراط» و عبور نیکوکاران

 و بدکرداران از آن و رسیدن نیکوکاران به «جنت» و افتادنبدکاران به «جهنم» منعکس گشته است.


بنابراین سوشیانت، سومین کسی که زرتشت بشارت آمدن اورا داد، حضرت مهدی (عج) است.

 

 


  

بشارت آمدن حضرت محمد و عیسی مسیح و مهدی موعود در کتب زرتشتیان

در نسکهای زرتشتی، بشارت آمدن دو پیغمبر  بزرگ پس از  زرتشت  و آمدن بشارت ظهور منجی موعود

 در آخرالزمان داده شده است.

نخست باید به این مهم اشاره کرد که نام افراد درزبان اقوام گوناگون دچار دگرگونی میشود.
ایلیا”ی عبرانیان را اعراب به صورتعلی” بکار بردند،

خنوخ” پیغمبریونانی-مصری را اعراب “ادریس” نامیدند،
کوروش” پارسی در متونعربیپسازاسلامقورش” نامیده شد،
خشایارشا”ی پارسی را یهودیان “اخشورشنامیدند،
الکساندریونانی (مقدونی) را ایرانیان “اسکندر” نامیدند،
ماشیا” که یک نام عبری است، در زبانعربیمسیح” نامیده شد،
روزبه” ایرانی را اعراب “سلمان فارسی” نامیدند،
و

طبیعتا برای شروع این جستار و نامهایی با ریشه سامی که در متون ایرانی باستان جستجو خواهیم کرد، با علم به این دگرگونی

 نامها درزبانهای مختلف پیش خواهیم رفت.

در روایات زرتشتی چون زند بهمن یسن  *  ، جاماسپنامه، منظومه زراتشت نامه  **و گوشه هایی از نسکهای دیگر

 زرتشتی چونیشتهای کهن و یک آیه از گاتها، از سه شخصیت و سه منجی نام برده میشود که پس از زرتشت

خواهند آمد، از این سه شخص بدون شک در اوستای اصیل و دست نخورده زرتشت که بر روی دوازده

هزار پوست گاو نوشته شده بود و در خزانه شاهی نگهداری میشد و به دست اسکندر مقدونی گجستک

در جریان آتش سوزی پارسه، سوخته شد، نامبرده شده بوده است که بخشهایی از آن در اوستای نو منعکس شده

و در متون پارسی میانه نیز منعکس گشته است. آن سه منجی به شرح زیر است:

1-اولین شخص در زبان اوستایی اخوشیت‌ ارته نام دارد، که در زبان پهلویاوشیدر بامی نامیده شد.
2-دومین شخص در زبان اوستایی اخوشیتمانگهه نام دارد، که در زبان پهلویاوشیدر ماه نامیده شد.
3-سومین شخص در زبان اوستایی استوت‌ارته نام دارد که اورا غالبا با لقب سوشیانت*** میشناسند.

1-اولین منجی هوشیدر بامی است. نام او به معنای « نیرو دهنده و روا کننده قانون دین و داد » میباشد.

در روایات آمده است که او به طورمیانگین بین هزار تا هزار و ششصد سال پس از زرتشت خواهد آمد

و پس از ظهور، به مدت ده شبانه روز با اهورامزدا به گفت‌وگو مینشیند (اشاره به دریافت وحی از خداوند)

وسپس زمین را از دروغ و دشمنی و آز و کین برای مدتی کوتاه پاک خواهد کرد.
 

زمان زندگانی زرتشت را چه طبق سنت زرتشتیان، سیصد سال پیش از حمله اسکندر گجستک بدانیم وچه

 بنابر پژوهش‌های تازه‌تر او را دوازده قرن پیش از میلاد بدانیم، فاصله زمانی هزار تا هزاروششصد سال

پس از او با زمان به دنیا آمدن عیسی مسیح مصادف میشود.


درعهد عتیق (تورات) میخوانیم که مسیح موعود کسی است که «عدالت را برای قوم بنی اسراییل به ارمغان

 خواهد آورد»، و این با معنی نام اولین منجی زرتشتیان پس از زرتشتی یعنی، «اوخشیت‌ارته=روا کننده قانونِ‌دین و داد»

 برابر است.


نکته جالب‌تر این که در انجیل متی میخوانیم:

 


«
در شب تولد عیسی، سه مگوس(=مجوس) شرقی (سه مغ زرتشتی)به اورشلیم آمده و گفتند:”کجاست آن موعود

و پادشاه یهود، که ما ستاره اورا در مشرق دیدیم و برای ستایش او آمده‌ایم.”»


بنابراین اوشیدربامی، اولین کسی که زرتشت بشارت آمدن او را داد، عیسی مسیح (ع) است.


  

ج: دیدگاه‌های جامعه‌ شناختی: دیدگاه اندیشمندانی که عقاید خود درباره قرآن را با     دید جامعه‌شناختی بیان می‌کنند    .

1. جی مارگولیوت

اقرار می‌کنم که قرآن مهم‌ترین موقعیت را در میان کتاب‌های مذهبی جهان به خود     اختصاص داده است. گرچه قرآن در این طبقه‌ ادبیاتی جوان‌ترین اثر به حساب می‌آید؛     تأثیر شگرفی را که بر عده‌ زیادی از مردم گذاشته است،‌ همچنان به دیگران ارزانی     می‌دارد. این کتاب برای اولین بار از افراد ناهمگون قبایل صحرایی در شبه جزیرة عرب،     امتی از قهرمانان ساخت و آنان نیز به نوبه‌ خود اقدام به ایجاد چنان سازمان‌های     وسیع سیاسی مذهبی در جهان اسلام نمودند که یکی از بزرگ‌ترین نیروهایی است که اروپا     و غرب برای آن حساب ویژه‌ای باز نموده‌اند (قرآن و دیگران، 13؛ وات، مونتگمری،  تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطا، 43(.

 

2. جان دیون پورت

 قرآن تا آن حد معجزه جاوید شناخته شده است که محمد آن را دلیل قوی و مؤیدرسالتش اعلام نمود و آشکارا فصیح ترین مردان آن روز عربستان را به مبارزه دعوت نمودتا یک سوره مانند قرآن بیاورند. قرآن مانند اناجیل نیست که فقط به عنوان میزان وشاخصی درباره‌ عقاید دینی، عبادت و عمل پیروان آن شناخته شده باشد؛ بلکه دارای مکتبو روش سیاسی نیز هست. کلیه‌ مسایل حیاتی و مالی با اجازه‌ همین منبع و مصدرقانون‌گذاری حل می‌شود. در میان محسّنات زیادی که قرآن به حق واجد آن است، دو نکتةبسیار مهم وجود دارد؛ یکی لحن تعظیم و تکریم هنگام ذکر نام خداوند و دیگری وجودنداشتن فکر، بیان یا داستانی خلاف تقوا یا حاکی از سوء اخلاق و بی‌عفتی و عدم طهارتکه آن را معیوب و لکه‌دار نماید، در صورتی که با کمال تأسف این نواقص در مواردبسیار زیادی در کتب یهود دیده می‌شوند          (همان، 43.

3. دکتر گوستاولوبون مورخ بزرگ و مشهور فرانسوی

قرآن که کتاب آسمانی مسلمانان است، به تعالیم و دستورات مذهبی منحصر نمی‌شود،بلکه مشتمل است بر دستورات سیاسی و اجتماعی، خیرات، نیکی، مهمان‌نوازی، اعتدال درخواهش‌های نفسانی، وفای به عهد، اکرام به والدین، کمک کردن به بیوه و یتیم وسرپرستی آنان، نیکی کردن در مقابل بدی و... که در موارد متعددی به آن‌ها تأکید شده،و در آن تمام این صفات و خصلت‌های پسندیده تعلیم داده شده اس» (همان، 50

د: دیدگاه‌های حقوقی و قانون‌گذاری: دانشمندانی که بر پایه حقوقی و قانون‌گذارینظریاتی درباره قرآن ارائه کرده‌اند.

1. ویل دورانت (ت: 1885

«رفتار دینی در قرآن شامل رفتار دنیوی نیز هست و همه امور آن از سوی خدا و بهطریق وحی آمده است. قرآن مقرراتی شامل ادب، تندرستی، ازدواج، طلاق، رفتار بافرزندان و حیوان و بردگان، تجارت، سیاست، ربا، دین، عقود، وصایا، امور صناعت، مال،جریمه و مجازات و جنگ و صلح است. قرآن در جان‌های سالم، عقایدی آسان و دور از ابهامپدید می‌آورد که از رسوم و تشریفات ناروا و قید بت‌پرستی و کاهنی آزاد است. قرآناصول نظم جمعی و وحدت اجتماعی را در بین مسلمانان استوار کرده است» (اعترافاتدانشمندان بزرگ جهان، 45).

2. ادوارد گیسبون

«قرآن دستور عمومی و قانون اساسی مسلمین است؛ دستوری است شامل مجموعه قوانیندینی، اجتماعی مدنی، تجاری، نظامی، قضایی، جنایی و جزایی» (اعترافات دانشمندان بزرگجهان، 60؛ وات، مونتگمری،‌ همان، 100).

3. هربرت جرج ولز

«قرآن بهترین راهنمای یک عقیده‌ قلبی یعنی توحید و اخلاق فاضله است. شاید نیرویمعنوی این کتاب منحصر به سادگی اوامر و نواهی آن باشد؛ چنان که گاهی یک کلمه‌ آنچند حقیقت را در بر می‌گیرد. قرآن کتاب علمی، دینی، اجتماعی، تربیتی، اخلاقی وتاریخی است. مقررات و احکام آن با اصول قوانین و مقررات دنیای امروزی هماهنگ و برایهمیشه قابل پیروی و عمل است» (تابش اسلام در اروپا، 133).

برای درک بهتر تأثیرگذاری قرآن بر بشر جا دارد آرای 2 تن از شخصیت‌های مشهورتاریخ را بیان کنیم.

1. ناپلئون بناپارت (1821 ـ 1769

«قرآن به تنهایی عهده‌دار سعادت بشر است. امیدوارم آن زمان دور نباشد که منبتوانم همه دانشمندان و تحصیل کردگان تمامی کشورها را با یکدیگر متحد کنم و نظامییک نواخت، فقط بر اساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مردم را به سعادتمی‌رساند، تشکیل دهم» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان؛(Courville, Mathieu, the Next Step in Studying Religion)

2. آلبرت انشیتین (1955 ـ 1879

«قرآن کتاب جبر یا هندسه یا حساب نیست، بلکه مجموعه‌ای از قوانین است که بشر رابه راه راست، راهی که بزرگ‌ترین فلاسفه دنیا از تعیین و تعریف آن عاجزند، هدایتمی‌کند» (همان، 66؛ (Courville, Mathieu, 124.

بررسی دیدگاه‌ها

نگاهی موشکافانه‌ به دیدگاه‌های این بزرگان روشن می‌سازد که نظر آنان از دو چشمهجاری شده است.

الف) نظرات برگرفته از زمینه علمی ـ تحقیقاتی: به طوری که افراد با استفاده ازپیشینه علمی خود در زمینه آموزش و پژوهش، اتفاقات و پدیده‌های هستی (Universal Phenomena) را تحلیل کرده و در مورد آن نظر داده‌اند.

(Carrette Jeremy, Religion and Critical Psycology, p: 163)

برای مثال دکتر جزینه فرانسوی که مدت‌ها با علوم پزشکی سروکار داشت، علت اصلیمسلمان شدن خود را دریافت دقیق‌ترین نوع قوانین طبیعی (Natural Laws) از قرآن کریممی‌داند که نمونه‌ای منحصر به فرد و ستونی است.‌ این دست از نظرات را در اظهاراتبزرگانی چون گوته، هانری کربن و... می‌توان دید.

ب) نظرات برگرفته از تجربیات: به هر حال تمام انسان‌ها با داشتن تفکرات متفاوت وبا تجربیات متفاوت‌تر  از دنیا خارج می‌شوند. همان طور که می‌دانیم نگاهی به پلی ازگذشته یا نگاهی به تاریخ، جلوه‌ای از به کارگیری احساسات و تجربیات گذشتگان می‌باشد (Jeremy, Religion and Critical Psycology, 163).

 منابع:

1. آکوریک، جیمز، انقلاب صنعتی، ترجمه مدی حقیقت خواه، نشر ققنوس، 1381.

2. حجتی، سید محمد باقر، پژوهش در تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373، چ هفتم.

3. خرمشاهی، بهالدین، قرآن پژوهی، انتشارات ناهید، 1376، چ دوم.

4. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، گروه مترجمان، نشر فرهنگ، 1375.

، 1379، چ15. رهنمایی، سید احمد، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیاول.

6. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، نشر امیرکبیر، 1363، چ اول.

7. لوگوف، روشنفکران در قرون وسطا، ترجمه حسن افشار، نشر مرکز، 1376، چ اول.

8. وات، مونتگمری، تأثیر اسلام بر اروپا قرون وسطا، ترجمه عبدالمحمدی، نشرپژوهش، 1378.

9. Clercke, Peter, New religions in the Global Perspectives, Rutledge Publication, UK, 2006.

10. Courville, Mathieu, the Next Step in Studying Religion, Continuum International Publishing Group, Uk, 2007.

11. Herling, Bradly, Study on Religion 1, continuum International Publishing Group, UK, 2007.

12. Carrette Jeremy, Religion and Critical Psycology, Ruutledge Publication, US, 2007, p: 163

13. Wansbrough, John, Quranic Studis, Prometheus Books, Us, 2002.

. 14Young, Caroline, Spirituality and Health, J&B Publication, US, 2003


  

قرآن از دید دانشمندان غربی

دکتر سید رضا مؤدب

عضو هیئت علمی دانشگاه قم

مجید دانشگر

کارشناسی ارشد الهیات (گرایش علوم قرآن و حدیث)

خلاصه مقاله :

در این بخش نظر برخی اندیشمندان بزرگ غربی را، درباره ماهیت قرآن بیان و بررسی     می‌کنیم    .

الف) دیدگاه‌های علمی برگرفته شده از علوم طبیعی    :اندیشمندانی     که نظرات خود را پیرامون قرآن با دید علمی بیان کرده‌اند .

1. دکتر جرنیه‌ فرانسوی

من تمام آیه‌های قرآن را که در زمینه‌ علوم طبیعی، بهداشت و طب بودند، مطالعهکردم و آن‌ها را مطابق دقیق‌ترین قانون‌های علوم طبیعی و پیچیده‌ترین اصول ثابتشده‌ علوم عقلی دیدم و یقین کردم که هزار سال قبل جز خدا، هیچ کسی بر روی زمین، ازآن قوانین و اصول آگاه نبود، پس به حقانیت و خدایی بودن چنین کتابی ایمان آوردم(راتلج، ادیان جدید در دیدگاه‌های جهانی، 193)

2. ریتو بنورث

علوم طبیعی، فلکی و فلسفه از قرآن اقتباس شده است و علما مدیون قرآن هستند(همان، 200

 3. موریس بوکای

بررسی کامل عینی و بی‌طرفانه‌ قرآن در پرتو دانش نو ما را به درک توافق بین ایندو (قرآن و علم) رهنمون می‌سازد و این حقیقت را نیز روشن می‌سازد که در زمان محمد،نه او و نه هیچ انسان دیگری، نمی‌توانست چنین مطالب شگفت‌انگیزی را که مطابق علمامروز است، به رشته‌ تحریر در آورد (نظریه دانشمندان جهان درباه قرآن و محمد، 32؛نزبرو، جان، مطالعات قرآنی، 251(

 

4. پروفسور هانری کربن (فیلسوف معاصر فرانسوی)

اگر اندیشه‌های محمد خرافی بود یا اگر او پیامبر خدا نبود، هیچ‌گاه جراتنمی‌کرد حرفی از علم به میان آورد و بشر را به علم دعوت کند (همان، 30(

5. ج . م. رودول (اسلام شناس انگلیسی(

قرآن مقام والایی دارد، زیرا نام خداوند و خالق جهان و ستایش او را در میان مللبت‌پرست نشر داد و آن را به همه کس اعلام کرد. اروپا نباید فراموش کند که مدیونقرآن است؛ همان کتابی که آفتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطا (Dark Era) دراروپا جلوه‌گر ساخت» (همان، 30.)

 

ب) دیدگاه‌های ادبی    : نظر اندیشمندانی که عقاید خود درباره قرآن     را با دید ادبی بیان کرده‌اند .

1. گوته

اگرچه ما همواره از قرآن روی بر می‌گردانیم و در همان مرحله‌ اول اظهار تنفرمی‌نماییم، اما خیلی زود ما را به سوی خود جذب و شگفت‌زده می‌کند و در نهایت ما راوا می‌‌دارد که در مقابل آن سر تعظیم و احترام فرود آوریم. سبک و اسلوب قرآن وهماهنگی و توافق آن بامحتوا و هدفش محکم و استوار، بسیار عالی و باشکوه، با هیبت وزیاد و دارای رفعتی حقیقی و ابدی است... ، از این رو این کتاب در تمام زمان‌هاتأثیری نیرومند به جای می‌گذارد

وی در جایی دیگر می‌گوید:

قرآن اثری است که خواننده در آغاز (احیانا) به واسطه سنگینی عبارتش رمیدهمی‌شود، ولی سپس شیفتة جاذبه آن می‌گردد و سرانجام بی‌اختیار مجذوب زیبایی‌هایمتعددش می‌شود (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 44.)

2. ولتر

اگر تمام قرآن را از اوّل تا آخر بخوانید، یک واژة کودکانه در آن نخواهید یافت. قرآن در حقیقت مجموعه‌ای است از پند‌های اخلاقی، دستور‌های دینی، راز و نیاز بهدرگاه خداوند، هشدار و تشویق جهانیان و شرح سرگذشت فرستادگان خدا (ونزبرو، جان،همان، 202)

جان دیون پورت مؤلف کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن می‌نویسد:

قرآن به اندازه‌ای از نقائص مبرا و منزه است که نیازمند کوچک‌ترین تصحیح واصلاحی نیست و ممکن است از اول تا به آخر آن خوانده شود، بدون آنکه انسان کم‌ترینخستگی از آن احساس کن. و همه این معنی را قبول دارند که قرآن با رساترین وفصیح‌ترین زبان و به لهجه قبیله قریش که نجیب‌ترین و مؤدب‌ترین عرب‌هایند، نازل شد ... و پر از درخشنده‌ترین شکل‌ها و محکم‌ترین تشبیه‌ها است (همان،‌ 252).


  

محاسبه  سرعت نور توسط قرآن کریم:

  

در آیه 5 سوره ی سجده, مسافت سرعت نور (الامر) در یک روز برابر فاصله ی طی شده توسط ما در 1000 سال(12000 ماه)

بیان می گردد. بنابراین از فرمول زیر استفاده می کنیم.

x=C.t=12000.L

:c    سرعت نور(الامر)

:t    زمان در یک روز

:L    طول مسیر حرکت ما در مدت یک ماه

برای تعیینL    نیاز به دانستن انواع سیستم سالنامه بر اساس ماه داریم:

1      سیستم ساینودیکSynodic   (ماه قمری) : که به حرکت مجازی ماه و خورشید نسبت به زمین بستگی دارد.

1 روز = 24 ساعت = 86400 ثانیه

1 ماه = 29.53059 روز

ماه در گردش دور زمین به موقعیت اولیه  خودش دقیقا در راستای بین خورشید و زمین بر میگردد,

به عبارت دیگر زمان بین یک طلوع خورشید تا طلوع دیگر در ماه است, که به این دوره یک ماه سیندیک گویند.

 

2 -     سیستم سیدریالSidereal   (ماه نجومی) : که وابسته به حرکت نسبی ماه و خورشید نسبت به ستارگان در کیهان می باشد.

1 روز=23:56’:4.0906”  ساعت = 86164.0906 ثانیه

1 ماه= 27.321661

360 درجه دوران ماه برابر26.92484 درجه دوران زمین است و این دوران در 27.321661 روز (655.71586 ساعت)

رخ می دهد و ماه نجومی نامیده می شود.

 

تعیینL    : با مشاهده  خط سیر ماه در یک ماه نجومی ملاحظه می شود که این حرکت دایره ای نیست بلکه مانند یک منحنی به طول

 L=v.T است.

L=v.T

:L    طول مسیر حرکت ماه در مدت یک ماه نجومی

:v    سرعت ماه نسبت به کیهان

:T   دوران کامل ماه که برابر 27.321661 روز است.

با یک تناسب می توان زاویه ای که زمین نسبت به خورشید در عرض 27.321661 روز طی کرده را نیز محاسبه کرد:

a / 360=(27.321661 day) / (365.25636  day  ) 

سرعت ماه : دو نوع سرعت برای ماه وجود دارد:

-1       سرعت ماه نسبت به زمین: برابر است با

Ve=2.pi.R/T

R=384264 km    شعاع دوران کامل ماه

T=655.71986 h   دوره ی دوران کامل ماه

Ve=2 x 3.14162 x 384264   / 655.71986=3682.07 km

 -2      سرعت ماه نسبت به جهان:

فرمول آلبرت انیشتین برای این نوع سرعت

v=Ve.Cosa

a=26.92848  : زاویه ی تشکیل شده توسط دوران زمین در مدت یک ماه نجومی که در تناسب بالا بدست آمده است.

حال با یافتن پارامتر های مساله شروع به حل می نمائیم...

C.t=12000.L

C.t=12000.v.T

C=12000.(Ve.Cos a).T/t

C=12000 x 3682.07(km/h) x 0.89157 x 655.71986(h)/86164.0906 = 299792.5 km/s


  
<      1   2   3   4   5   >>   >