سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش و دارایی، هر عیبی را می پوشانند و تنگدستی و نادانی، هرگونه عیبی را آشکار می سازند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
اثبات وجود خداوند ، آیا جهان خالق دارد یا ازلی است ؟ ، دانشمندان و خدا ، فیزیک دانان و خداباوری ، فیزیکدانان غربی و اعتقاد به دین ، بشارت آمدن حضرت محمد و عیسی مسیح و مهدی ، قرآن از نگاه دانشمندان غربی ، اعجاز قران درباره مرکز دروغ گویی ! ، محاسبه سرعت نور در قرآن ، معاد از لحاظ علمی ، معجزه زمین شناسی قران ( پست ترین نقطه زمی ، معجزه قرآن - اتساع زمانی ، معجزه قرآن - پیدایش هستی ، معجزه قرآن - تجزیهء اتم ، معجزه قرآن جدایی قاره ها ، معجزه قرآن - ستونهای نامرئی آسمان ، معجزه قرآن گسترش کائنات ، معجزه قرآن - نطفه گذاری در درختان بواسطهء باد ، معجزه قرآن به وجود مدارهای خورشید و ماه ، معجزه قرآن تشکیل شدن جو زمین و زمین از هفت لا& ، معجزه قرآن در مورد تاریکی اعماق دریا ، معجزه قرآن در مورد مورچه ، معجزه قرآن درباره پرده های جنینی ، معجزه قرآن درباره وحدت هستی ، معجزه قرآن ربُّ المشارق والمغارب ، معجزه قرآن فروپاشی ستارگان ، معجزه قرآن وجود برزخ در میان دریاها ، معجزه قران - اسپرم های زنده در منی انسان ، معجزه قران - دوگانگی یا دو قطبی بودن همه چ ، معجزه قران در تحریم شرابخواری ، معجزه قران- کمبود اکسیژن در طبقات فوقانی جو ، نظم راز بزرگ هستی دکتر محسن فرشاد ، هاوکینگ و اعتراف به وجود خدا ، هر چیزى خداوند را تسبیح مى گوید ! ، اهرام مصر و معجزه قرآن ! ، با علم هم، میتوانیم به خدا ایمان بیاوریم! ، قرآن و کاهش اضطراب ، قران و نظریه تکامل ، قسم به آسمان دارای راهها ! ، آفرینش جهان ، اثبات وجود خدا نوشته جان کلوور ، آیا پروتئین بصورت تصادفی به وجود آمده است ؟ ، آیا جهان از عدم به وجود آمده است ؟ ، بهترین زمان برای شیردهی طبیعی و قرآن ! ، پاسخ به ادعاهای بی اساس استیون هاوکینگ ، پایه های شریعت اسلامی ، جنین انسان و قرآن ، جهان علم به سوى خدا باز می گردد ! ، چرا خداوند خالقی ندارد ؟ ، چهار دلیل عمده برای اثبات وجود خدا ، خدا کجاست ؟ ، اثبات وجود خداوند با برهان ، احتمال تصادفی به وجود آمدن حیات در دنیا ، ادعای هاوکینگ مبنی بر جامعیت فیز&# ، استیون هاپکینز ، اشاره قرآن به وجود کروموزوم XY ، اعجاز تشریعی در قرآن ، اعجاز قرآن به تشکیل کائنات از یک توده گازی شکل ، اعجاز قرآن در مورد زنبور عسل ، اعجاز قران در مورد حرکت خورشید ، قرآن از دیدگاه دانشمندان ایتالیائى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان اسکاتلندى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان انگلیسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان روسى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان آمریکایی ، قرآن از دیدگاه دانشمندان فرانسوى ، قرآن از دیدگاه دانشمندان هلندی ، رفع یک شبهه - فرو رفتن خورشید در چشمه ! ، زمین سیاره ای ویژه ! ، ستاره های سیاه ، شب و قرآن ! ، طراحی بی نهایت هوشمند ، طرح عظیم استیون هاوکینگ ، عاقبت خورشید و قرآن ! ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :37
بازدید دیروز :15
کل بازدید :116902
تعداد کل یاداشته ها : 93
103/9/6
3:23 ص

در آمیزش بین زن مرد ژن های مرد به صورت XY و ژن های زن بصورت XX است که شامل 23 جفت کروموزوم غیر جنسی و یک جفت کروموزوم جنسی است و در هنگامی که قرار است نطفه تشکیل شود یک کروزوم از زن و یک کروموزوم از مرد برای تعین جنسیت جنین وارد می شود یعنی کسی که کروموزم X از مرد وارد شود فرزند حتما دختر خواهد بود و اگر Y وارد شود فرزند پسر خواهد بود البته گاهی اختلالاتی نیز در این فرآیند انجام می شود که منجر به بروز افراد دو جنسیتی و یا صفات مردانه و زنانه در زنان و مردان می شود.

اسپرم

با مشاهده کروموزم XY می بینیم که کروموزوم مرد شامل کروموزوم های هم مرد Y و X و هم شامل کروموزم های زن که X است می باشد.

در سوره قیامت آیه 37- 39 به این مطلب اشاره شده است:

 او نطفه‏اى از منى که در رحم ریخته مى‏شود نبود سپس بصورت خون ‏بسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او دو زوج مرد و زن آفرید.

همچنین اگر دقت کنید می بینید که شخصی که کرومزوم y داشته باشد مرد است و مرد کروموزوم Y را وارد چرخه می کند پس عامل موثر در تعین جنسیت مرد است زیرا اگر X بدهد فرزند دختر و اگر Y بدهد فرزند پسر می شود در زمانهای گذشته حتی تا قبل از بوجود آمدن علم ژنتیک تصور بر این بود که زن جنسیت جنین را تعیین می کند ولی در قرآن کریم به طور غیر مستقیم نکته این مساله در آیه بالا اشاره شده است.

منبع :سایت معجزات علمی قرآن


  

معجزه قرآن در مورد تاریکی اعماق دریا

نوشته : شیخ محمد متولی الشعراوی

  {موج من فوقه موج}     [ سوره نور، آیه 40]   

امواج عظیمی که بر فراز آن امواج عظیم دیگری قرار گرفته...

«... این حقیقتی است آشکار که امروزه از سوی بسیاری از ایستگاه های مطالعاتی دریا و عکسبرداری بوسیله

ماهواره ها به اثبات رسیده است.»

گوینده این سخنان یکی از اقیانوس شناسان آلمانی است. 

وقتی با او صحبت می کردم اظهار داشت:

با پیشرفت علم، نیازی به دین نیست...

اما وقتی آیاتی از قرآن را شنید، با شگفتی اظهار داشت:

امکان ندارد این سخنان انسان باشد...

پروفسور «دوگارو» یکی دیگر از اقیانوس شناسان در مورد آنچه علوم جدید از آیه:

{أو کظلمات فی بحر لجّیّ یغشاه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض إذا أخرج یده لم

یکد یرئها و من لم یجعل الله له نور فماله من نور} [ سوره نور، آیه 40]

(یا (اعمال آنان) بسان تاریکیهایی در دریای ژرف مواجی است که امواج عظیمی آن را فرا گرفته باشد و بر فراز

 آن امواج عظیم، امواج عظیم دیگری قرار گرفته باشد و بر فراز امواج ابرهای تیره خیمه زده باشند. تاریکیها یکی

 بر فراز دیگری جای گرفته، هرگاه (مسافر دریا) دست خود را بدر آورد ممکن نیست که آن را ببیند و کسی که

خدا نوری بهره او نکرده، او نوری ندارد.)

به آن رسیده است، اذعان می دارد:

در گذشته به علت نبودن وسایل غواصی، کسی نمی توانسته بیشتر از بیست متر در عمق دریا برود. لذا از زیر آب

 اطلاعات زیادی نداشته اما امروزه با بکارگیری وسایل و ابزار مدرن می توان تا عمقدویست متر به راحتی به

 زیر آب رفت.

در این عمق، تاریکی مطلق حکمفرما است.

آیه کریمه می گوید: {بحر لجیٍ} یعنی: دریای ژرف و امروزه اکتشافات جدید در واقع تصویری از آیه

{ظلمات بعضها فوق بعض} (تاریکیها یکی بر فراز دیگری) ارائه نموده و آن را تفسیر کرده است.

در واقع رنگها دارای هفت طیف اند، که عبارتند از : آبی، زرد، سبز، پرتقالی (نارنجی پررنگ)، قرمز... با

فرو رفتن در آب، رنگها یکی بعد از دیگری ناپدید می شوند. با از بین رفتن هر یک از آنها بر تاریکی در عمق

 آب افزوده می شود. ابتدا رنگ قرمز از بین می رود، سپس نارنجی، زرد و... تا اینکه در عمق دویست متری

 رنگ آبی از بین می رود. با ناپدید شدن هر رنگ، مقداری بر تاریکی افزوده می شود تا اینکه در عمق دویست متری

 تاریکی مطلق حکمفرما می گردد. و این قسمت آیه در واقع اشاره به همین مطلب دارد. 

اما در مورد این فرموده خداوند متعال که می فرمایند: { موج من فوقه موج} (امواج عظیمی که بر فراز آن امواج 

 عظیم دیگری قرار گرفته) علم نوین ثابت کرده است که میان لایه سطحی و زیرین آب فاصله وجود دارد و این فاصله

 و جدایی بوسیله امواج پر شده اند. امواج لایه زیرین که تاریک هستند دیده نمی شوند اما امواج فوقانی قابل رویتند و

 گویا امواج بر هم انباشته شده و موج بر روی موج قرار دارد!

این حقیقتی علمی و کاملا روشن است و در واقع آنچه که قرآن قبل از بوجود آمدن وسایل و ابزار مدرن اقیانوس شناسی

 که موجب بدست آمدن برخی اطلاعات می گردد به روشنی و وضوح بدان اشاره داشته دلیلی بر اعجاز دین مبین اسلام است.

به همین دلیل است که پروفسور دوگارو در مورد این آیات می گوید: ممکن نیست این جزو اطلاعات و علم بشری باشد!


  

پست ترین نقطه زمین کجاست؟

معجزه بزرگ قرآن !

The Dead Sea: also called the Salt Sea, is a salt lake bordering Jordan to the east, and Israel and the West Bank to the west. Its surface and shores are 422 metres (1,385 ft) below Sea level, the lowest elevationon the Earth"s surface on dry land.

http://en.wikipedia.org/wiki/Dead_Sea

دریای مرده (در عربی: بحر المیت) در مرز اردن و فلسطین اشغالی و کرانه باختری رود اردن واقع شده است. ساحل آن پست‌ترین نقطه? خشکی‌های زمین و 422 متر پائین تر از سطح دریا می باشد این دریاچه شورترین دریاچه? دنیاست  .

در سال 614 میلادی، در کنار این دریاچه (بحر المیت) نبردی میان ارتش ساسانی (Sassanid  ) به پادشاهی خسرو دوم(Khosrau II  ) معروف به خسرو پرویز و ارتش روم (Byzantine  ) به پادشاهی هراکلیوس (Heraclius  ) در گرفت که در نتیجه‌ی آن روم شکست سنگینی خورد و اورشلیم (Jerusalem  ) پایتخت فلسطین(Palestine) توسط ایرانیان تصرف شد. این پیروزی پس از تصرف سوریه توسط ایران و آخرین پیروزی مهم ساسانیان بر روم بود.

http://en.wikipedia.org/wiki/Siege_of_Jerusalem_(614 

حال اگر به نقشه جغرافیایی منطقه دقت نماییم، متوجه خواهیم شد که یکی از نزدیک ترین شهرهای بزرگ تاریخی به بحرالمیت، شهر اورشلیم یا بیت المقدس (Jerusalem) است. به نحوی که حداقل فاصله ی بیت المقدس از بحرالمیت، 40/17 کیلومتر و حداکثر فاصله ی بیت المقدس از بحرالمیت، 47/21 کیلومتر می باشد.  

تا قبل از اختراع ماهواره و استفاده از آنها در علوم زمین شناسی و جغرافیا، اندازه گیری ارتفاع نقاط مختلف سطح زمین و مقایسه آنها با یکدیگر، کار بسیار سخت و غیر دقیقی بود. اما با اختراع ماهواره ها و استفاده از آنها در علوم زمین شناسی و جغرافیا، مقایسه ارتفاع نقاط مختلف زمین آسان شده است. امروزه با استفاده از امکانات پیشرفته ماهواره ای مشخص شده است که این محل پایین ترین نقطه زمین می باشد. اما اجازه بدهید با استفاده از فرهنگ لغت فارسی به عربی معنی پست ترین و پائین ترین را بدست آوریم:

معنی: پست ترین، پایین ترین، زیرترین

أَدْنَى,أَسْفَل,الأَسْفَل,تَحْت,دُونَ,

 http://www.parset.com/dic

در واقع خداوند متعال، در آیات ابتدایی سوره ی روم، یکی از معجزات قرآن کریم را در حوزه ی علم زمین شناسی و جغرافیا بیان کرده و در این آیات، سرزمین کرانه ی غربی رود اردن را که اورشلیم (محل شکست روم از ایران در سال 614 میلادی) در آن واقع شده، پست ترین سرزمین دانسته است. در حقیقت قرآن که کلام آفریدگار است ما را بسوی آفریدگاری عالم و قادر رهنمون می سازد.

غُلِبَتِ الرُّومُ فِی أَدْنَى الْأَرْضِ

رومیان در پائین ترین سطح زمین شکست خوردند. (روم/2-3)

توضیح: با در نظر گرفتن فاصله 1200 کیلومتری محل نبرد ایران و روم تا مکه، محل زندگی پیامبر(ص) مشخص می گردد که ترجمه "ادنی" به معنی نزدیکترین محل درست نمی باشد.   

 


  

دروغگویی

خدای متعال در مورد ابوجهل می‌فرماید:

«أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَى * عَبْدًا إِذَا صَلَّى * أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ عَلَى الْهُدَى * أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى * أَرَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى * أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ یَرَى * کَلَّا لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعَنْ بِالنَّاصِیَةِ * نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ * فَلْیَدْعُ نَادِیَهُ * سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ * کَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ» (العلق:9-19)؛‌ به من خبر ده آیا کسی که نهی می‏کرد * بنده‏ای را به هنگامی که نماز می‏بینم (آیا مستحق عذاب الهی نیست)؟! * به من خبر ده اگر این بنده به راه هدایت باشد. * یا مردم را به تقوا فرمان دهد (آیا نهی کردن او سزاوارتر است)؟! * به من خبر ده اگر (این طغیانشان حق را انکار کند و به آن پشت نماید (آیا مستحق مجازات الهی نیست)؟! * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند. * چنان نیست که او خیال می‏کرد! اگر دست از کار خود برندارد، ناصیه‏اش (موی پیشاپیش را به سرعت  گرفته * ناصیه دروغگوی خطاکار را! * پس حتماً (همراه و همنشین) مجلس را صدا می‌زند (تا یاریش کند)! * ما هم به زودی ماموران دوزخ را صدا می‏زنیم، (تا او را به دوزخ افکنند)! * چنان نیست (که آن طغیان) می‏نگرد! هرگز او را اطاعت مکن، و سجده‏ کن و (به خدا) تقرب جوی.

در ترجمه کلمه ناصیة آمده است: محل رویش موی در جلو سر، موی قسمت جلو و بالای سر، نصاه: موی پیشانی او را گرفت، وإبِلٌ ناصیة: شتر در چراگاه بالا رفت، المنتصى: بلندترین سرزمین ها، نواصی الناس: اشراف و بالا نشین ها.(13)

ملاحظه می‌کنیم که اعراب در زمان نزول قرآن از "ناصیة" معنای بالاترین و جلوی سر و یا هر چیز دیگری را برداشت می‌کردند، و وقتی در مورد انسان به کار می‌رفت منظور همان پیشانی و قسمت جلو و بالای سر بود.

پیشانی سر یعنی همان ناصیه، قسمتی است که هنگام دروغ گفتن فعالیت بیشتری انجام می‌دهد. و قران اولین کتاب و منبعی است که در مورد این قسمت از مغز، ارتباط آن با دروغ گفتن و اطلاق صفت دروغگو به آن (ناصیة کاذبة)، سخن گفته است. به همین دلیل قران دارای سبقت علمی نسبت به جدیدترین علوم زمان است.

گناه و اشتباه

در مورد گناه و اشتباه چه می‌گوید؟ دانشمندان پی بردند که قسمت جلوی مغز یا همان ناصیة، مسؤول گرفتن تصمیمات اشتباه است. قران نیز این قسمت را تحت عنوان خطاکار خطاب می‌کند؛ (نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ) و پیوند دقیقی بین ناصیة (پیشانی) و اشتباه و گناه برقرار می‌کند، همان چیزی که دانشمندان امروزه به آن پی برده‌اند.

صداقت

دانشمندان به این نتیجه رسیدند که راستگویی و گفتن حقیقت هیچ فشار و تکلفی بر مغز وارد نمی‌کند، اما دروغ گفتن انرژی بسیار زیادی از مغز را مصرف می‌کند، در این جاست که به یکی از فواید صداقت پی می‌بریم، خدای متعال انسان را به صداقت امر فرموده و واضح می‌گردد که در آنچه که خدای متعال به انسان امر می‌فرماید حتماً و بدون شک، فایده‌ای است. خداوند می‌فرماید:

«فَلَوْ صَدَقُوا اللهَ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ»(محمد:21)؛ "اگر آنان خدا را تصدیق کنند (به خدا و قدرت و وحدانیت او اعتراف کنند) برایشان بهتر است."

آقای "اسکات فارو" یکی از دانشمندانی که این آزمایشات را انجام داده است می‌گوید: وقتی انسان حقیقت را بیان می‌کند ناحیه قدامی مغز فعالیت می‌کند و می‌توان نتیجه گرفت که این قسمت مسؤول دروغگویی و راستگویی انسان است.

همچنان که دیدیم دانشمندان دریافتند که مغز انسان کارها را بر اساس صداقت و درستی انجام می‌دهد، یعنی این که بنیان مغز و اساس آن بر صداقت و درستی بنا شده است و مغز انسان از زمان تولد او متمایل به حقیقت است و این دروغگویی است که با مخالفت ورزیدن با اساس و فطرت مغز، فشار بسیار زیادی بر آن تحمیل می‌کند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله در این زمینه می‌فرماید: «کلُّ مولود یُولَدُ على الفِطْرَة»؛‌ "هر آنچه که متولد می‌شود بر اساس فطرت و بنیان متولد می‌گردد." خدای متعال می‌فرماید:

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»(روم:30) ؛ "پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده؛ هیچ دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی‏دانند."

پس خداوند انسان را از بدو تولدش بر بنیاد حقیقت و صداقت آفریده است و این نکته ایست که علم امروز آن را کشف کرده است.

ارشاد و راهنمایی

خدای متعال از زبان حضرت هود علیه السلام، بعد از این که قومش او را تکذیب کردند، می‌فرماید:

«إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آَخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»(هود:56) ؛‌ "من تنها بر الله توکل کردم، او پروردگار من و پروردگار شماست، و هیچ جنبنده‌ای نیست مگر این که خدا موی پیشانی او را می‌گیرد، قطعاً پروردگار من بر صراط مستقیم است."

پس خدای متعال در یوم الحساب ناصیة (پیشانی) تمامی مخلوقات را گرفته و مؤاخذه خواهد کرد و آنگونه که بخواهد با آنها برخورد خواهد کرد. خداوند این قسمت را برگزیده چرا که این قسمت مسؤول هدایت، رفتار و رهبری در انسان است و به همین دلیل است که می‌گوییم قرآن اولین کتابی است که در مورد تأثیر و وظیفه این بخش در رفتار و هدایت انسان، سخن می‌گوید.

همانگونه که دیدیم ناصیة (پیشانی) در تصمیم‌گیری درست نقش دارد، و بالطبع وجود انرژی زیاد و سلامتی و صحت این قسمت از مغز باعث می‌شود که دقت و تشخیص انسان در تصمیم‌گیری افزایش یابد، و به دنبال آن باعث می‌شود که انسان راه درست و صحیح را بهتر تشخیص دهد، این ارتباط ناصیه و تشخیص راه درست همان نکته بسیار ظریفی است که قران در آیه بیان کرده است: «مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آَخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» این ارتباط را قرآن به صورت کاملاً متقن و دقیق بیان کرده است و علم قرن 21 نیز توانسته این ارتباط را کشف کند.

در اینجا دعا نبی اکرم (صلى الله علیه و آله) را یادآوری می‌کنیم آنجا که می‌فرماید: (ناصیتی بیدک)؛‌"موی پیشانی‌ام به دست توست." در این درخواست نبی اکرم به سوی خدا تسلیم بی چون و چرای آن حضرت در مقابل ذات اقدس و نیز قدرت و حکمت آن ذات بر فرستاده‌اش کاملاً مشهود است تا باشد که در آن روز چه بر ما و بر رسولش مقدر گرداند. حال جای این سؤال باقی است که آیا حضرت محمد (صلى الله علیه و آله) از اهمیت ناصیة (پیشانی) در انسان و نقش آن در تصمیم‌گیری، هدایت انسان، حل مشکلات و کنترل رفتار در انسان آگاه بوده است که فرموده (ناصیتی بیدک)؟

از خود بپرسیم: آیا بین آیات قرآن در 1400 سال پیش و کشفیات علم جدید در قرن 21 تناقض و اختلافی در این زمینه وجود دارد؟

 Psychologists and neuroscientists in the United States, which has been  at the forefront of brain-based lie detection, variously called India’s  application of the technology to legal cases “fascinating,” “ridiculous  ,” “chilling” and “unconscionable.” (While attempts have been made in the United  States to introduce findings of similar tests into court cases, these generally  have been by defense lawyers trying to show the mental impairment of the  accused, not by prosecutors trying to convict  .)

پی‌نوشت‌ها:

http://futurismic.com/2008/09/17/brain-scans-an-end-to-lying  /

(1) functional magnetic resonance imaging . FMRI

 (2) Carl T. Hall, Chronicle Science Writer  ,

مطالعه‌ای در مورد دستگاه دروغ سنج نشان می‌دهد که اسکن مغز در مورد فردی که دروغ می‌گوید الگوی طبیعی فعالیت او را نمایان می‌سازد.

(3) مقدم سر، پیشانی، موی پیشانی (المنجد)

(4)Scott Faro

(5)FMRI scanner

(6) اسکن مغز آیا به عنوان دستگاه دروغ سنج برای ارائه در دادگاه مناسب است.؟Malcolm Ritter  , http://www.livescience.com  /, 29 January   2006

(7) Doug Dusik, Maureen Morley

عکسبرداری از مغز به کمک MRI   می‌تواند جانشین خوبی برای دستگاه‌های دروغ سنج باشد.

, http://www.rsnalink.com  /, Nov. 29  , 2004.,

(8)Kara Gavin  ,

محققان دانشگاه میشیگان نتایج جدیدی از واکنش مغز در مقابل اشتباه و خطا را منتشر می‌کنند.

, University of Michigan, April 12

(9) The frontal lobe of the brain

(10)http://www.neuroskills.com

(11) Frontal lobe,www.wikipedia.org

(12)http://web4health.info/en/answers  /

(13)قاموس المحیط، فیرزو آبادی چاپ دار المعرفة بیروت 2005. 

منبع:

سایت دائرة المعارف اعجاز علمی در قرآن و حدیث 

نوشته: عبد الدائم الکحیل،

ترجمه: اسحاق رسولی،‌با تصرف

 


91/8/5::: 3:25 ع
نظر()
  

اعجاز قران درباره مرکز دروغ گویی

آزمایش جدید در مورد دروغگویی

نوشته: عبد الدائم الکحیل،

ترجمه: اسحاق رسولی، ‌با تصرف

در سال 2003 دانشمندان پی بردند که وقتی انسان دروغ می‌گوید فعالیت بخشی از مغز افزایش می‌یابد. این قسمت، که با روش "عکسبرداری با امواج مغناطیسی"(1) تصاویری از آن تهیه شد، قسمت جلو و بالای سر را نشان می‌دهد.(2) پس دانشمندان کشف کردند که قسمت قدامی (پیشانی) مغز مسؤول دروغ گفتن است این قسمت از بدن در زبان عربی "ناصیة"(3) نامیده می‌شود. یعنی بالا و جلو سر یعنی همان جایی که مسؤول دروغ گفتن در مغز است.

 عکس‌های جدید نشان می‌دهند که فعالیت قسمت بالا و جلوی مغز (پیشانی) در هنگام دروغ گفتن بسیار افزایش می‌یابد.

آقای "اسکات فارو"(4) یکی از دانشمندانی که این آزمایشات را انجام داده است می‌گوید: وقتی انسان حقیقت را بیان می‌کند ناحیه قدامی مغز فعالیت می‌کند و می‌توان نتیجه گرفت که این قسمت مسؤول دروغگویی و راستگویی انسان است.

پیشانی سر یعنی همان ناصیه، قسمتی است که هنگام دروغ گفتن فعالیت بیشتری انجام می‌دهد. و قرآن اولین کتاب و منبعی است که در مورد این قسمت از مغز، ارتباط آن با دروغ گفتن و اطلاق صفت دروغگو به آن (ناصیة کاذبة)، سخن گفته است. به همین دلیل قرآن دارای سبقت علمی نسبت به جدیدترین علوم زمان است.

دروغ گفتن انرژی زیادی می‌خواهد!!!

آزمایشات جدید در مورد مغز که با امواج مغناطیسی انجام شده است، ثابت کرد که مغز انسان در هنگام دروغ گفتن انرژی زیادی مصرف می‌کند؛ بیشتر از زمانی که انسان حقیقت را بیان می‌کند و این ثابت می‌کند که راستگویی و گفتن حقیقت باعث افزایش قدرت، انرژی و میزان کارآیی مغز می‌شود.

امروزه دانشمندان به حقیقت جدیدی دست یافته‌اند و آن این که، مغز انسان بر اساس صداقت و راستی تصمیم می‌گیرد و این سیستم حقیقتگویی است که برای مغز طراحی شده است.

مجرمان حرفه‌ای به راحتی می‌توانند دروغ بگویند و دستگاه‌های دروغ‌سنج نیز قادر به کشف دروغ‌های آنان نیست. به همین دلیل دانشمندان تلاش دارند به طور مستقیم به بخشی از مغز که مسؤول دروغ گفتن است، دست یابند. برای این کار آنان از دستگاه، "عکسبرداری به وسیله امواج مغناطیسی"(5)کمک گرفتند. آنها اظهار می‌دارند که نتایج به دست آمده از اطلاعات این دستگاه بسیار دقیق است به طوری که فرد هر قدر هم در دروغ گفتن زبردست و ماهر باشد نمی‌تواند بر قسمت پیشانی مغز تسلط یافته، آن را تحت کنترل خود در آورد. این قسمت در حال دروغ گفتن فعالیت زیادی کرده و انرژی فراوان مصرف می‌کند.(6)

با وجود این که بخش‌های مختلف مغز در حال فعالیت هستند اما دانشمندان(7) معتقدند که آن بخش از مغز که در هنگام دروغ گفتن بیشترین فعالیت را دارد و بیشترین انرژی را مصرف می‌کند، مسؤول دروغگویی انسان است. با توجه به تصاویر موجود از مغز انسان در حال دروغ گفتن، کاملاً آشکار است قسمتی که بیشترین فعالیت را در هنگام دروغ گفتن دارد همان قسمت قدامی و پیشانی مغز است.

با توجه به تصاویر موجود از مغز انسان در حال دروغ گفتن، کاملاً آشکار است قسمتی که بیشترین فعالیت را در هنگام دروغ گفتن دارد همان قسمت قدامی و پیشانی مغز است.

مرکز گناه و اشتباه

در آزمایش جدیدی دانشمندان در مورد منبع گناه در مغز انسان تحقیق کردند. آنها با عکسبرداری از مغز فردی که در حال انجام گناه بود به این نتیجه رسیدند که در مغز انسان بخشی قرار دارد که مسؤول انجام گناه است. این بخش از مغز کجاست و چه نام دارد؟

در این آزمایش دانشمندان متوجه شدند که قسمت جلوی مغز و به خصوص قسمتی به نام RACC  ، که به زبان عربی "ناصیه" نامیده می‌شود، در هنگام اشتباه و گناه فعالیت زیادی از خود نشان می‌دهد به طوری که هر چه این گناه و اشتباه بیشتر و بزرگ‌تر باشد فعالیت این قسمت بیشتر است و انرژی بیشتری مصرف می‌کند.

در تکنولوژی جدید برای عکسبرداری از مغز از امواج مغناطیسی استفاده می‌شود این امواج با توجه به حرکت خون و سرعت گردش خون در مناطق مختلف مغز میزان فعالیت این مناطق را نشان می‌دهد. روشن است که مناطقی که گردش خون در آنها بیشتر است فعالیت بیشتری می‌کنند.(8)

در آزمایش جدید بر روی مغز، فعالیت ناحیه پیشانی یا همان ناصیة در هنگام ارتکاب انسان به گناه مشخص شد. با توجه به تصاویر متعدد از مغز می‌توان نتیجه گرفت که هر چه اشتباه و گناه فرد بیشتر و بزرگتر باشد میزان فعالیت این بخش از مغز بیشتر است.

قسمت پیشانی مغز(9) از قسمت‌های مهمی است که عمل ارشاد و راهنمایی انسان را در اتخاذ تصمیمات درست و غلط، و نیز برنامه‌ریزی و نقشه کشیدن برای انجام کارها چه خوب و چه بد، را انجام می‌دهد.

مرکز رهبری، کنترل، عمل و راهنمایی

آزمایشات جدید نشان می‌دهد که فعالیت قسمت قدامی (پیشانی) مغز در هنگام کنترل احساسات و عواطف و در هنگام اتخاذ تصمیمات مهم، بیشتر می‌شود. از اینجا بود که دانشمندان به این نتیجه رسیدند که قسمت پیشانی مسؤول کنترل و هدایت در انسان است. افزون بر این بخش از مغز مسؤول برنامه‌ریزی، حل مشکلات و ارائه افکار جدید و خلاّقانه است.

با توجه به تحقیقات و آزمایشات متعدد آشکار می‌شود که قسمت پیشانی مغز مسؤولیت رفتار و تصمیم‌گیری را بر عهده دارد. و از تصاویر تهیه شده به وسیله امواج مغناطیسی آشکار است که قسمت پپیشانی مغز به خصوص جلو و بالاترین قسمت سر، در هنگام عمل و عکس العمل، حمله، شکست و دیگر رفتارها، بیشترین فعالیت را دارد.(10)

تا آنجا که این قسمت از مغز نقش اساسی در برداشت ما از مکان و فضا بر عهده دارد. همچنین مهمترین تغییرات در انسانی که دچار آسیب دیدگی بخش پیشانی می‌شود، از دست دادن قدرت هدایت، آگاهی و کنترل، و به طور کلی تزلزل در رفتار است.(11)

 قسمت پیشانی مغز که نزدیک‌ترین بخش به "ناصیه" است ویژگی‌های مهم و منحصر به فردی دارد، این قسمت که با بخش‌های حساسی از مغز در ارتباط است، نقش اساسی در برنامه‌ریزی و تنظیم برنامه‌ها را بر عهده دارد، نیز بسیاری از کارهای روزانه‌مان را، از جمله: تصمیم‌گیری برای انجام کار، برخورد و تطبیق با اشیاء جدید، حل مسائل و مشکلات، جلوگیری از گمراهی و اشتباه و کنترل در انجام کارها، عمل در سطوح بالای شناختی همچون ادراک، انجام کارهای مهم و حیاتی، تعهد و الزام در رسیدن به موفقیت و ... را انجام می‌دهد. در حقیقت قسمت پیشانی در مغز انسان به منزله یک "مشاور" است.(12)

دانشمندان کشف کردند که قسمت قدامی (پیشانی) مغز مسؤول دروغ گفتن است این قسمت از بدن در زبان عربی "ناصیة" نامیده می‌شود. یعنی بالا و جلو سر یعنی همان جایی که مسؤول دروغ گفتن در مغز است.

قران اولین کتابی است که در مورد اهمیت بخش پیشانی مغر سخن می‌گوید.قرآندر مورد این بخش از مغز چه بیان کرده است؟ آن هم در زمانی که هیچ کس در عالم، جز خدای قادر و متعال در مورد این بخش از مغز و اهمیت و کارآیی آن در اعمالی همچون دروغ گفتن، گناه کردن، هدایت و رهبری کردن، هیچ گونه آگاهی نداشته است؟

"ناصیه" در جلو و بالاترین قسمت پیشانی واقع شده است و مهمترین بخش در انسان و حیوان است. خدای متعال می‌فرماید: «مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا » (هود/56)؛ "جنبنده‌ای نیست مگر این که خدا موی پیشانی او را می‌گیرد."


  

معجزه قرآن درباره پرده های جنینی

در بدن مادر ( در اطراف جنین) سه پرده وجود دارد با نامهای پرده های سه گانه آمینوس،کوریون وآلانتوئید.....یا

با نامهای پرده  شکمی،پرده رحمی و پرده آلانتوکوریون دراطراف جنین.

خداوند لایزال الهی  وجود سه پرده در اطراف جنین در شکم مادر را که بشر در عصر حاضر کشف کرده 1400

 سال قبل بر زبان پیغمبرش محمد مصطفی صلی الله علیه وآله بیان نموده است.

سوره زمر آیه6:

خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقًا مِن

بَعْدِ خَلْقٍ فِیظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّاهُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ

او شما نوع بشر را از یک تن آفرید پس از آن جفت او قرار داد و برای شما نوع بشر هشت قسم از چهار پایان

 ایجاد کرد و شما را درباطن رحم مادران در سه تاریکی با تحولات گوناگون بدین خلقت زیبا آفرید این خداست

پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست و هیچ خدائی جز او (در عالم) نیست پس از درگاه او به کجا میروید.


  

پایه های شریعت اسلامی

هر قانونگذاری و تشریعی لازم است بر اساس پایه ها و اصولی بنا گردد که از آن برای بقا و دوامش در بین مردم کمک گیرد تا به عدالتش راضی و از حکمتش مطمئن باشند و در زندگی مصالح فرد و مجتمع را تأمین نماید. به لطف الله شریعت اسلامی دارای پایه ها و اصول ثابتی است و از چنان ویژگیی برخوردار می باشد که مردم با اطمینان و اعتماد تمام آن را پذیرفته و در مقابلش تسلیمند، چون قوانینش با فطرت سالم هماهنگ می باشد که آن همان ویژگی است الله تعالی انسان را بر اساس آن خلق نموده است که غیر قابل تبدیل و تغییر می باشد. و همچنانکه همه شواهد بر آن گواه است، عقلهای سالم را مخاطب خویش قرار می دهد، به کار و کوشش تشویق می کند، به جهاد در راه الله دعوت می نماید، و منادی ایثار، آزادی، مساوات، احسان و نیکوکاری می باشد.

از جمله اصولی که شریعت اسلام بر آن مبتنی است می توان به این موارد اشاره نمود:

1. شریعتی است که مردم را زیادتر از حد توان تکلیف نمی کند و آن را آسان می گیرد.چون تکالیف اسلام جملگی در حد توان انسان و فاقد چنان مشقتی است که انسان نتواند آن را انجام دهد. خداوند در وصف آن می فرماید: " ما جعل الله علیکم فی الدین من حرج "(خداوند در دین بر شما سختی قرار نداده است.) و می فرماید:" لا یکلف الله نفساً إلا وسعها "(خداوند هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کند.)

2.  قوانین اسلام برای تمام مردم آمده و به حالات فردی، جزئی و شخصی توجه نشده است.

3. در هنگام ضرورت برای مردم رخصتهایی قرار داده است تا قوانین آن موجب مشقت نگردد. مثلاً در اسلام روزه ماه رمضان واجب است اما برای مسافر و مریض رخصت است.

4. کمی تکالیف:و آنچه مربوط به آن است در ارکان پنجگانه خلاصه شده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: "إن الله فرض فرائض فلا تضیعوها وحد حدوداً فلا تعتدوها، و حرم أشیاء فلا تنتهکوها، و سکت عن أشیاء رحمة بکم فلا تبحثوا عنها "[رواه الدارقطنی]«خداوند واجباتی را بر شما قرار داده، با ترک کردن و سستی در انجامش آن را ضایع نکنید و حدودی را مقرر فرموده از آن تجاوز نکنید؛ چیزهایی را حرام کرده است به آن نزدیک مشوید و استفاده نکنید و در مورد چیزهایی به قصد رحمتش بر شما سکوت کرده است در مورد آن بحث نکنید.»

5. تدریج در احکام:اصلی است که اسلام برای معالجه عادات مذموم که در دلهای مردم ریشه دوانیده بودند استفاده کرده است و به تدریج بدون به کار بردن شدت عمل در نهی و تحریم آنها توانسته به اصلاح آن اقدام نماید. برای مثال برای حذف شراب در زندگی مردمی که حیاتشان با آن مخلوط شده بود با تحریم تدریجی و یک شیوه حکیمانه آن را از زندگی مردم دور نمود بدون اینکه چنان حرج و سختی را احساس کنند.

6. حرکت کردن بر مبنای مصالح عامه:یکی دیگر از اصول تشریعی اسلام است؛ چنانکه بعضی از احکام که نسخ آن موجب مصالح عموم بوده است، نسخ گردید. چنانچه در احکام مربوط به وصیت و آیات میراث موجود است. یا تحویل قبله از مسجد الاقصی به سوی کعبه در مکه مکرمه از آن جمله است. و در سنت نیز شاهد آن هستیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: " کنت نهیتکم عن زیارة القبور ألا فزوروها فإنها ترقق القلب و تدمع العین و تذکر بالآخرة"[مسند امام احمد]«من شما را از زیارت قبرها منع کردم و حال به زیارت آنها بروید چون موجب نرمی دلها و جاری شدن اشک چشمان و وسیله یادآوری قیامت است.»  

برگرفته از کتاب قرآن و اعجاز تشریعی، تألیف: استاد محمد اسماعیل ابراهیم،


  

اعجاز تشریعی در قرآن

نوشته: استاد محمد اسماعیل ابراهیم

زمانی که غربیها به خود می بالند که تمدنشان چنان تمدنی است که برای اولین بار در طول تاریخ بشری حقوق انسانها را به طور رسمی در همه دولتهای مختلف اعلان نموده است و افتخار می کند که آنها برای اولین بار در تاریخ قرن بیستم اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب نموده اند و آن را به عنوان نمونه عالی در به رسمیت شناختن حقوق انسان محسوب می دارند، فراموش کرده و یا خود را به فراموشی زده اند در اینکه قرآن کریم این حقوق را چهاره قرن قبل به اسم مبدأ واحد بشریت به رسمیت شناخته و تثبیت نموده است، چنانکه می فرماید: {یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ}(الحجرات:13) (ای مردم ما شما انسانها را از زن و مردی خلق کردیم و شما را در قالب گروهها و شعبه ها قرار دادیم تا همدیگر را باز شناسید به راستی که گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. به حقیقت که الله تعالی بسیار دانا و آگاه است.) این آیه خطاب به همه مردم است که علی رغم اختلاف در رنگ،پوست،نژاد و دین، از زن و مرد آفریده شده اند و در ولادت و اصالت مساویند و قرآن با این اصل وحدت جنس بشری را ثابت گردانید واینکه هیچ فردی بردیگری جز به تقوی برتری ندارد.

قرآن کریم شامل مبادی عالی بسیاری است که برعظمت و اصالت آن دلالت می کند که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:

1. آزادی در نظر و عقیده:" لا إکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی" [بقرة:255] (در دین اجباری نیست، هدایت از گمراهی به خوبی آشکار شده است.) و در جایی دیگر می فرماید:" قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون ، و لا أنتم عابدون ما أعبد ، و لا أنا عابد ما عبدتم ، ولا أنتم عابدون ما أعبد لکم دینکم و لی دین"[سورة الکافرون](بگو ای کافران: من آنچه را که شما می پرستید، نمی پرستم. و شما نیز معبود به حق مرا عبادت نمی کنید. و من به آن صورت که شما عبادت می کنید، عبادت نمی کنم و شما نیز به مانند من عبادت نمی نمایید، دین شما برای خودتان و دین من نیز برای خودم.)

2. عدالت در معاملات:می فرماید:" یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود"[مائدة:1](ای کسانی که ایمان آورده اید: هرگاه با کسی پیمان بستید به آن وفا نمایید.) و در جای دیگر می فرماید:" و أوفوا بعهد الله إذا عاهدتم و لا تنقضوا الأیمان بعد توکیدها"[نحل:91](هنگامی که با الله عهد بستید به آن وفا کنید و بعد از آنکه عهد و پیمان را محکم نمودید آن را نقض نکنید.) و همچنین می فرماید:{الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ}[البقرة:275](کسانیکه ربا می خورند برنمی خیزند مگر مانند برخواستن کسی که شیطان بر اثر تماس او را آشفته کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: داد و ستد مانند ربا است. حال آنکه خداوند داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانیده است.) ودرجایی دیگر می فرماید:{یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلا یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً   ...ٌ  }[البقرة:282](ای کسانیکه ایمان آورده اید هرگاه به قرضی تا سررسید معین با یکدیگر معامله نمودید آن را بنویسید. باید نویسنده ای بر اساس عدالت میان شما بنویسد و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری کند؛ همانگونه که خداوند او را آموزش داده است. و کسی که بدهکار است باید املاء کند و او بنوسد. واز خداوند که پروردگار اوست بترسد وازآن چیزی نکاهد....)

3.  قوانین مربوط به احوال  شخصی:مجموعه ای از اصول عادلانه ای است که بر اساس احوال شخصی انسان  در خانواده پایه گذاری شده است، اسلام برای آن نظام کاملی را بطور مفصل که شامل مسائل ازدواج، طلاق، بارداری، عده، شیردادن و شیرخوارگی، نفقه، میراث و حقوق فرزندان و اقوام می باشد، قرار داده است. ودر احکام کلی آن چنان وسعتی وجود دارد که مجتهد می تواند از آن قابلیت استفاده کند و احکامی را متناسب با زمانها و مکانهای متغیر استنباط نماید.

4. قانون جنائی:به حق بزرگترین دلیل بر عظمت و بزرگی قرآن، تشریع برای پیشگیری از جرم و جنایت می باشد. سختگیری های تصویب شده در قوانین اسلامی چنان با ظرافت طرح ریزی شده که همه جوانب عدالت و حکمت و رحمت را شامل است. به گونه ای که در ضمن منع کردن از انواع تجاوزها، امنیت و آسایش را برای بندگان خداوند به ارمغان می آورد.


  

معجزه قرآن اتساع زمانی

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بسیار عجیب است که مسلمانان از معادله ی دیگری استفاده می کنند تا این مطلب را آشکار نمایند که فرشتگان

به سرعت نور شتاب می گیرند.

قرآن آنها در یک آیه بیان می کند که ظاهرا زمان برای فرشتگان با سرعت ثابت از برای انسانها کمتر می گذرد.

که این مطلب با نسبیت خاص اینشتین صدق می کند که در آن نیز در سرعتهای بالا زمان برای اشیایی با آن سرعت

آرام تر می گذرد.

مسلمانان از نسبیت خاص اینشتین و این آیه استفاده کرده اند تا از این مطلب که فرشتگان در حقیقت به سرعت

نور شتاب می گیرند حمایت کنند.

آیه: "فرشتگان و ارواح در یک روز به او (مذکر) صعود کردند که این معادل پنجاه هزار سال برای انسان است"!

 معارج 4

در اینجا فرشتگان یک روز را معادل پنجاه هزار سال برای انسان گذر می کنند. (زمان در مقابل زمان و نه زمان

در مقابل فاصله ).

اگرچه طبق نظریه  نسبیت خاص اینشتین و بوسیله  این تغییرات زمان (تاخیرات زمانی) بدست آمده به عنوان

 یک ادعا از مسلمین (که واقعا آن فرشتگان به سرعت نور شتاب می گیرند) را می توانیم تصدیق یا انکار کنیم.

آلبرت اینشتین یک مسلمان نبود اما یهودی  بود که نظریه معروف نسبیت خاص را ارائه داد.

هرچه سرعت بیشتر بشود زمان آرام تر می گذرد.

در بیرون یک میدان گرانشی زمان اینگونه است:

  ?t= ?t0/ (1-v^2/c^2) ^0.5

جاییکه   ?t0   زمانی می باشد که برای متحرک بوسیله ی متحرک معادل است.

  ?t   زمانی است که برای متحرک معادل گذر ایستگاهی است.

V   سرعتی است که به شاهد ایستگاهی نسبت داده می شود.

  ?t0  زمانی است که برای فرشتگان می گذرد. (یک روز).

  ?t   زمانی است که معادل زمان برای انسانها است. (پنجاه هزار سال قمری در دوازده ماه قمری بر سال قمری

 در 27.321661 روز بر ماه قمری).

و V  سرعت فرشتگان در این مورد است. (که ما قصد داریم آنرا حساب و با سرعت شناخته شده نور مقایسه کنیم)

. سرعت نور در خلا 299792.458 کیلومتر بر ثانیه است.

از معادله ی بالا می توانیم آن سرعت ناشناخته را حساب کنیم:

v=c (1-?t0 ^2/?t^2) ^0.5

حال بهتر است اظهارات مسلمین را در معادله جایگزین کنیم و ببینیم که فرشتگان مسلمین واقعا به سرعت نور شتاب

می گیرند یا نه؟

ارقام را از آیه در این معادله جایگزین می کنیم:

v =c (1-(1^2/(50000*12*27.321661)^2))^0.5

v = c * 0.99999999999999981

v = 299792.4579999994 km / s

این اتساع زمانی (تغییرات زمانی) نشان می دهد که فرشتگان در بیرون از میادین گرانشی به سرعت نور شتاب

می گیرند. (کمی کمتر از سرعت نور زیرا جرم دارند).

این نمی تواند یک تصادف باشد !! زیرا سرعت حساب شده دقیقا یکسان با آیه ی قمری قبلی همچنین در بیرون

 از یک میدان گرانشی است.

مسلمانان همواره می پرسند که آیا محمد (ص) که سواد نداشت 1400 سال پیش چگونه این مطالب را گفته !!؟

پس ایمان بیاوریم که قرآن کلام خداست.

ترجمه (انگلیسی به فارسی): علیرضا یعقوبی

منبع: http://www.speed-light.info

 


  

آیا جهان از عدم به وجود آمده است ؟

اولا : ایـن که برخی مى گویند : «علم ثابت کرده است که چیزى از عدم بوجود نمى آید» مربوط به شرائط کنونى است یعنى در این شرائط که امروز زندگى مى کنیم هیچ گاه دیده نشده است که چیزى از عـدم بـه وجـود بـیاید ولى آیا این اصل از قدیم ترین ایام , یک اصل اساسى در عالم هستى بوده است ؟
هرگز دلیلى براى آن نیست ، مـثلا علم مى گوید : در شرائط کنونى هیچ موجود زنده اى در جهان طبیعت از موجود بى جان به وجـود نـمى آید ، حتى جانداران اعم از گیاه و حیوان همگى از موجود جاندارمتولد شده و به وجود مى آیند ، در حـالى که مى دانیم همیشه چنین نبوده است ، زیرا هنگامى که کره زمین از خورشیدجدا شد ، یـک پـارچـه آتش بود و هیچ موجود زنده اى در آن نبود که دیگر موجودات جاندار از آن به وجود آیند .
اگر گفته شود که حیات از کرات دیگر به این کره منتقل شده است همین سخن را درباره کرات دیـگـر نـیـز تکرار مى کنیم که آنها نیز مدتى بسان کره زمین یکپارچه آتش بودند ، چگونه موجود زنـده اى در آنـهـا پـدید آمد ؟
بنابر این روشن مى شود که در شرائط خاصى موجودات بى جان به صـورت موجودات جانداردرآمده و تغییر شکل داده اند هر چند این کار امروز در این شرائط عملى نیست.
در این صورت اگر ما پیدایش وجود را از عدم نمى یابیم , دلیل بر عدم امکان آن نیست . به خصوص این که کوچکترین دلیل عقلى بر امتناع آن وجود ندارد . الـبـته این که مى گوئیم دلیل بر امتناع پیدایش وجود از عدم نداریم و وجود مى تواند از عدم پیدا شـود , نـه بـه آن معنى است که وجود چیزى خود به خود از عدم بجوشد , و نیستى مایه و مقدمه هستى گردد و بدون هیچ سببى عدم براى خود لباس هستى بپوشد زیرا پیدایش وجود از عدم به ایـن مـعـنى , ملازم با انکار قانون علیت و معلولیت است ونتیجه این مى شود که یک شیئى بدون ایـنکه علتى آن را پدید بیاورد خود به خود ,منقلب به هستى گردد و خلاى را با هستى خویش پر کند . بلکه مقصود ما از پیدایش وجود از عدم این است که
اگر چیزى سابقه عدم ونیستى داشته باشد , بعدا در سایه علتى نیرومند مى تواند نیستى را رها کرده ولباس هستى بپوشد و چنین سابقه اى مانع از آن نمى شود که در پرتو علتى ،موجود گردد.
ثـانـیـا : دنیاى ماده بدون شک حادث است و نمى تواند ازلى باشد زیرا مى دانیم تمام اتم هاى جهان تدریجا در حال تجزیه و شکسته شدن هستند و بـه ایـن تـرتـیـب ، عـمـرجهان مقدار ثابتى خواهد بود ، که با فرا رسیدن آن تمام اتم ها تجزیه و شکسته خواهند شد.
و اگر بر این جهان بى نهایت زمان گذشته باشد ، باید پایان کار جهان فرا رسیده و تجزیه تمام آن ها صورت گرفته و امروز چیزى به نام ماده وجودنداشته باشد . مثلا اگر مى بینیم چراغ نفت سوزى در حال سوختن است، حتما مى دانیم که از ازل و در یک زمان بى نهایت روشن نبوده است ، زیرا اگر آن را از ازل روشن کرده بودند ، با توجه به این نکته که مقدار نفت آن محدود است و بى پایان نیست , بایدمدت ها قبل خاموش شده باشد.
هـم چـنین است اتم هاى جهان ، زیرا طبق اصل آنتروپى این جهان پیوسته رو به کهولت و پیرى است و اتم هاى آن دائما در حال فرسایشند و روزى فرا خواهد رسید که همه آنی هاى آن به صورت غیر فعال و بى مصرف درآیند ، زیرا حرکت انرژى همانند نیروى حاصل از حرکت آب، از نقطه مرتفعى به نقطه پائین تراست.
اگر آب موجود از مخزن به مقدار معینى زیاد و یا کم باشد، سرانجام روزى فرا خواهد رسید که در میان آب ها تساوى سطوح برقرار گردد و انرژى حاصل ازریزش آب منتفى و نابود شود . بـنـابـر ایـن اگر این جهان ازلى بود , مى بایست از مدتها قبل , انرژیهاى آن از صورت فعال و موثر بیرون رفته باشد
و دنیا را سکوت مطلق و تاریکى موحش و یک نواختى و در حقیقت یک نوع عدم و نیستى فرا گرفته باشد .
از آن چـه گـفته شد ,
چنین نتیجه گرفته مى شود که این جهان آغازى دارد و تاریخى , وهرگز نمى تواند ازلى بوده باشد.
نکته جالبى که باید به آن توجه نمود این است که علم مى گوید : این جهان پایانى دارد , زیرا همان اصل انتروپى و کهولت و فرسایش و تجزیه اتم ها بهترین دلیل براى پایان جهان است . ولى مى دانیم که چیزى که پایان دارد , حتما آغازى هم داشته است . زیـرا اگـر چـیـزى ازلـى بـاشـد بـایـد هـسـتـى آن از خـود آن و از درون ذات آن بـجوشد , و به عبارت روشن تر , هستى آن خاصیت ذات آن باشد . و چیزى که هستى آن از درون آن مى جوشد ,و وجود و هستى از خواص ذات آن به شمار مى رود , ممکن نیست پایانى داشته باشد . از این جهت دانشمندان مى گویند :
چیزى که پایان دارد , حتما باید آغاز داشته باشد . و چـیـزى که پایان و فنا ندارد ، باید ابتداء و آغاز هم نداشته باشد ، به عبارت دیگر : هر موجود ازلى حتما ابدى است، همانطور که هر موجود فناپذیرى حتما حادث است.
ثالثا : تغییر و تحول و نظام خاصى که در این جهان مشاهده مى شود , نمى تواند ازخواص خود ماده باشد , زیرا مقصود از این سخن آن است که این نظام شگرف ، زائیده تصادف بوده باشد، در حـالی که نظام این جهان مخصوصا آن چه مربوط به عالم حیات است ، آن چنان دقیق و حساب شـده و سـازمان یافته و منظم است که بدون استمداد ازیک منبع علم و قدرت، ممکن نیست به وجود آید . و
احـتـمال تصادف در خلقت این جهان ، طبق حساب احتمالات , مساوى با صفر یعنى عملا محال است.
بـا تـوجـه بـه ایـن سه اصل ,
جواب این سوال روشن مى شود و آن این است که هرگز مـانـعى ندارد که این جهان از عدم به وجود آمده باشد و اصول علمى نیز نشان مى دهد که ماده و انرژى این جهان حادث است و سرانجام نیز رو به فنا مى رود.
تـنها چیزى ازلى و ابدى است که هستى آن از درون ذاتش بجوشد و چنین چیزى نه آغازى دارد و نه فنائى.
و نـیـز روشـن مـى شـود که بر فرض این که ماده جهان ازلى باشد،تغییر و تحول آن نمى تواند از خواص ماده به شمار رود ، زیرا فلسفه و علم دست به دست هم داده وثابت کرده اند که نظام جهان و اسرار و شگفتى هاى آن مخصوصا آنچه مربوط به جهان حیات و زندگى است باید آفریننده قادر و عالمى داشته باشد .

 


  
<   <<   6   7   8   9   10      >